سنت پیامبر آخرالزمان: ازدواج
روابط قبل و بعد،موانع،آسیبها و... در ازدواج

هفته نامه زندگی مثبت  - ستاره سمائی:

مهرداد کاظم زاده عطوفی، روان شناس بالینی و دبیر انجمن عملی روان شناختی بالینی ایران: همیشه وقتی حرف از عروسی و آغاز زندگی مشترک می شود، تصویری که در ذهن ها نقش می بندد، زوج جوان خوشحالی است که لبخندزنان لباس عروس و داماد بر تن دارند و کنار هم قدم بر می دارند، اما اگر یک بچه را هم به این تصویر اضافه کنیم، چه؟! اشتباه نکنید، منظور بارداری در دوران عقد نیست! یعنی نمی شود عروس خانم یا آقا داماد از ازدواج قبلی شان فرزندی (یا فرزندانی!) داشته باشند؟! قطعا کم نیست تعداد افراد که در چنین شرایطی ازدواج می کنند اما شاید گمتر آنها را در لباس مجلل شب عروسی ببینیم، به خصوص اگر آن کودک متعلق به عروس خانم باشد!

قوانین ازدواج مجدد!


یک ازدواج پیچیده تر!


ازدواج مقوله کاملا پیچیده ای است و حتی وقتی در شرایط عادی و طبیعی بخواهیم ازدواج کنیم، ابعاد مختلفی را باید درنظر بگیریم طبیعتا خیلی وقت ها مواردی پیش می آید که به مشاوره قبل از ازدواج نیاز داریم تا بتوانیم به نوعی ضریب آسیب ازدواجمان را کاهش دهیم، اما وقتی با وضعیتی مثل ازدواج با شرایط خاص روبرو هستیم، طبیعتا این پیچیدگی افزایش پیدا خواهدکرد و عمده ترینش این است که 2 نفر باید تمام شرایطی که در یک ازدواج معمولی لازم است مورد ارزیابی قرار بگیرد را بررسی کنند و بعد از آن به مساله اصلی بپردازند.

اگر هریک از طرفین صاحب فرزند یا فرزندانی باشند، قطعا فرد مقابل در آینده با آسیب هایی مواجه خواهدشد که شرایط و شدت این آسیب را نمی توان از پیش تعیین کرد چرا که وابسته به عوامل خاصی از جمله تعداد فرزندان طرف مقابل، جنسیت فرزندان و شرایط سنی آنهاست. همچنین اینکه فرزندان متعلق به آقا یا خانم باشند، بسیار تعیین کننده است. فراموش نشود که الگوهای فرهنگی- اجتماعی نیز در این امر دخیل است.

مثلا اگر آقای مجردی بخواهد با خانم فرزندداری ازدواج کند، مقاومت های خانواده وی بسیار شدید و زیاد خواهدبود و حتی در صورتی که ازدواج کنند، در روابط بعدی هم تاثیرگذار خواهدبود. معمولا وقتی خانمی بخواهد با آقای صاحب فرزندی ازدواج کند، مقاومت ها کمتر از حالت عکسش خواهدبود و این رفتارها در روابط بعدی خانواده ها شدت کمتری خواهدداشت. شرایط سنی افراد و همچنین شرایط اولیه ای که زوج برای ازدواج دارند نیز در آینده این زندگی مهم است.

مثلا اگر خانمی در دوران عقد، طلاق گرفته باشد، میزان مقاومت های خانواده برای ازدواج دخترشان با آقایی صاحب فرزند کمتر خواهدبود. بنابراین نمی توان در مورد ازدواج یک فرد مجرد با فردی که از ازدواج قبلی اش فرزند دارد، یک حکم کلی داد و پاسخ سوال بنابر شرایط مختلف هر 2 نفر و نیز فرزندان، متفاوت خواهدبود و معمولا باید جز به جز بررسی شود.

دخترها راحت تر کنار می آیند


نکته بعدی که در چنین شرایطی باید مورد توجه قرار گیرد، جنسیت فرزندان است؛ معمولا فرزندان پسر مقاومت بیشتری در برابر ازدواج مجدد والد خود دارند؛ اگر پدر (بعد از جدایی یا فوت همسر) قصد ازدواج مجدد داشته باشد، مقاومتی نسبی دارند اما اگر مادرشان در چنین شرایطی باشد، مقاومت بسیار بسیار شدیدتری از خود بروز می دهند. در مقابل فرزندان دختر معمولا با ازدواج والدشان راحت تر کنار می آیند، به خصوص اگر مادرشان (بعد از جدایی یا فوت همسر) قصد ازدواج داشته باشد.

البته سن فرزندان هم بسیار مهم است؛ اگر یکی از والدین در شرایط سنی زیر 5 سال فرزندان ازدواج مجدد داشته باشد، بسیار راحت خواهدبود. در فاصله سنی 5 تا 9 سال، فرزند کج رفتاری های نسبی از خود بروز می دهد اما زمانی که وارد دوره بلوغ و نوجوانی می شود، مقاومت دیدگاه های مخالفش افزایش پیدا می کند.

فرزندتان را در جریان بگذارید

نکته بعدی توجه به سطوح خانواده های پشتیبان (پدر و مادر این خانم و آقا) است؛ معمولا خانواده خانم و آقایی که در شرایط ذکرشده تصمیم به ازدواج می گیرند، نقش کلیدی و اساسی در این وضعیت دارند. در نهایت اینکه وقتی با پدیده ازدواج «خاص» روبرو هستیم، به مشاوره قبل از ازدواج نیاز داریم تا 2 فرایند بررسی شود؛ یکی فرایندهای اصلی مربوط به ازدواج و دوم، فرایندهای مربوط به وضعیت خاص.

قوانین ازدواج مجدد!


مشکلی که معمولا در چنین مواقعی پیش می آید این است که افراد، فرزندشان را طرف مشاوره قرار نمی دهند یا صرفا برای اطلاع رسانی موضوع را با ایشان مطرح می کنند در صورتی که توصیه می کنیم والدین با فرزندشان مشورت کنند، موضوع را کامل برای او باز کنند و نظرش را بخواهند. البته والدین نباید طوری رفتار کنند که فرزند تصور کند حق انتخاب برای پدر یا مادرش دارد بلکه برای کاهش تعارضات آینده طرف مشورت قرار می گیرد.

چرا که بسیاری از بچه ها در فاز اول، دچار پدیده های احساسی می شوند و مخالفت می کنند چون فردی که وارد خانواده خواهدشد، جایگزین پدر یا مادر آن بچه و درواقع جایگزین هویت وی خواهدشد که همین موضوع، با توجه به سن فرزند، برای او نسبت به فردی که وارد نظام خانواده اش می شود، خشم ایجاد می کند. پس طرف مشورت قرار می گیرد تا احساساتش را بروز دهد ولی تصمیم گیرنده نهایی نخواهدبود.

مثلا پدر یا مادر با جملاتی مثل اینکه: «باید بیشتر درباره این موضوع صحبت کنیم» یا «تو باید با او هم روبرو شوی و اگر باز همین حس را داشتی، احساست را با او هم مطرح کنی» با فرزندشان صحبت کنند و در نهایت اگر فرزند همچنان مخالف ازدواج پدر یا مادرش بود، قطعا مداخله روان شناسان ضروری خواهدبود. نکته بسیار مهم دیگر این است که اگر فرزند قصد مخالفت یا ایجاد دردسر برای ازدواج والدش داشت، این موضوع حتما باید با مداخله نفر سوم که همان متخصص است، حل و فصل شود.

نکته مهم تر و پیچیده زمانی است که هم آقا و هم خانم صاحب فرزند هستند و شاید به نظرشان بیاید که شرایط شروع زندگی مشترک به دلیل برابری شرایط و عدم مخالفت خانواده ها، برایشان آسان تر است اما در چنین مواردی، والدین با چالش های فرزندان روبرو خواهندبود؛ به این ترتیب که در مرحله اول، هریک از طرفین باید مورد ارزیابی قرار بگیرد تا متوجه شوند آیا می توانند احساس خاصی نسبت به فرزند طرف مقابل داشته باشند یا خیر. در مرحله بعد احساسی که فرزندان نسبت به یکدیگر و جایگاهی که در شرایط جدید پیدا می کنند، بسیار تعیین کننده است و موقعیت پیچیده تری پیش می آید.

دست دست نکنید!

در بسیاری از مواقع وقتی فردی بعد از فوت همسر یا متارکه قصد ازدواج مجدد دارد، صبر می کند تا روابطش با شخص موردنظرش به نتایجی نسبتا قطعی برسد و بعد فرزندش را در جریان امر قرار می دهد، مسلما مشکلات زیادی برایش پیش می آید. توصیه می کنیم پدر یا مادرهایی که همسر خود را به هر دلیلی از دست داده اند، گاه گاه از ازدواج مجدد با فرزندشان صحبت کنند.

مثلا بگویند «ما در سیستم خانواده مان به فرد دیگری نیاز داریم؛ کسی که از نظر عاطفی و احساسی کنار هردوی ما باشد.» و بر حسب مورد که این فرد خانم یا آقاست، ادامه دهد که «کسی باشد که بشود به او تکیه کرد و پشتوانه ما باشد» یا «کسی که بتواند سیستم خانواده مان را مدیریت کند و از احساس و عواطفمان مراقبت کند.» و همیشه بر این امر تکیه کند که «هردوی ما به یک نفر دیگر در خانواده مان نیاز داریم» و اگر فرزند بگوید نه: «نه! من دلم نمی خواهد!» به او بگوییم: «خیلی اوقات ما خیلی چیزها را نمی خواهیم ببینیم اما به آن نیاز داریم. من هم دلم نمی خواهد کسی جای مادرت/ پدرت را بگیرد ولی این یک نیاز برای کل خانواده است.»

نکته مهم دیگر این که همسر فرد بر اثر طلاق از خانواده جدا شده یا به دلیل فوت؛ در موارد طلاق، کنارآمدن فرزندان با این مساله راحت تر است چون فرزند در نهایت جدایی والدینش را پذیرفته اما بعد از فوت یکی از والدین جبهه گیری بچه ها برای ازدواج مجدد پدر یا مادرشان کمی شدیدتر است چرا که قصه مرگ، غم و از دست دادن است و چون مثل طلاق، آزردگی خاطر از همسر وجود ندارد، بچه ها حق ازدواج مجدد را برای والدینشان قائل نمی شوند و به همین دلیل مقاومتشان شدیدتر است.

یک شنبه 19 مهر 1394برچسب:, :: 1:42 :: نويسنده : ابوذر


هفته نامه زندگی مثبت: هیچ چیز بیشتر از یک زخم کهنه در رابطه تان نمی تواند شما را از خوشبختی آینده تان دور کند. همه ما بالاخره به نوعی تجربه روزهای تلخ جدایی را داریم؛ روزی که عزیزمان می رود و ما می مانیم و خاطره هایمان و یک دنیا افسوس... عشق خوبی که بد می رود! با اینکه همه ما می دانیم زمان بهترین شفادهنده دردهاست، بعضی راه ها هم هست که می تواند این فرآیند فراموشی و بهبود را سریع تر پیش ببرد؛ امتحان کنید.

اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد!

1- ارتباط بی ارتباط

حداقل برای یک مدت کوتاه هم که شده، سعی کنید هیچ تماس و خبری، از عشق قدیمی تان نگیرید. اصلا لازم نیست با هم دوست باشید! نگه داشتن یک عشق سابق، همسر سابق، نامزد سابق و دوست سابق در زندگی به هیچ وجه نشان دهنده بلوغ نیست و در عوض، اینکه بدانید چطور از خودتان و احساستان مراقبت کنید، نشانه رشد شماست.

بهترین کاری که در زمان جدایی می توانید انجام دهید این است که بهترین دوست خودتان باشید و خودتان را در شرایط قرار ندهید که حس خوبی ندارید. اگر به خاطر فرزندانتان مجبورید بعد از طلاق با همسر سابقتان در تماس بمانید، یادتان باشد دوست بودن با دوستانه بودن تفاوت دارد! دوستی واقعی یعنی 2 نفر مراقب هم هستند و بهترین ها را برای دیگری در قلبشان می خواهند. اگر فکر می کنید کسی که در زمان زندگی با شما نتوانسته مراقبتان باشد، بعد از جدایی چنین کاری از او بر می آید، یعنی باید منتظر آسیب های بیشتر و جدی تری باشید!

در مقابل، دوستانه بودن یعنی بدون توقع می توانید بااحساس عشقی که زمانی در زندگی مشترک به همسرتان داشته اید، کنار بیایید و با او با مهربانی و احترام رفتار کنید.

2- فانتزی هایتان را کنار بگذارید

ذهن ما سعی می کند قلبمان را آرام کند و مرهمی برای دل شکسته مان پیدا کند به همین دلیل خاطرات دردناک پنهان می شوند و خاطرات و لحظات خوبی که در زندگی مشترک داشته ایم، مدام به یادمان می آیند یک روش خوب این است که همه خاطرات بدی که از زندگی مشترکتان به یاد دارید روی کاغذ بنویسید و آنقدر آنها را مرور کنید تا احساس پشیمانی بیهوده تان از بین برود. یادتان باشد منظور از این کار عصبانی ماندن نیست بلکه می خواهیم علل واقعی پایان گرفتن زندگی مشترکتان را به خاطر بسپارید.

اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد!


3- با گذشته آشتی کنید

خشمگین ماندن از گذشته باعث می شود گذشته را با خود به آینده ببریم و همه زندگی مان را مسموم کنیم. درست است که ناامید شدن از فردی که عاشقش بوده اید، بسیار سخت است اما اگر اجازه دهید خطاهای دیگران توانایی شما را برای پیشرفت محدود کند، یعنی آنها هنوز بر زندگی شما تسلط دارند. بخشش به معنی قسر دررفتن فرد خطاکار نیست بلکه باعث حس رهایی و آزادی شماست.

4- اشکالی ندارد که همچنان عاشق بمانید

عشق هیچ وقت اشتباه نیست. وقتی کسی وارد زندگی تان می شود و به شما امکان تجربه عشق را می دهد، مسلما یک هدیه واقعی به شما داده. یکی از نشانه های بلوغ این است که بدانید عشق به تنهایی نمی تواند باعث شکل گیری یک رابطه درست باشد. عوامل زیادی در این میان نقش دارند اما پایان دادن به یک رابطه مسموم هم، به معنی پایان دادن به احساس عشقتان نیست.

گاهی تنها راه رها کردن این است که آنقدر عاشق باشید که بهترین را برای کسی که دوستش دارید، بخواهید، حتی اگر به قیمت از دست دادنش باشد. عشق اشکال مختلفی دارد و ظرفیت انتقال، رشد و تغییر در طول زمان را داراست. سعی کنید به جای اینکه عشق رومانتیک تان را از دست رفته ببینید، تحولش را مدنظر قرار دهید تا دل شکسته تان زودتر درمان شود.

5- خود را بیشتر دوست بدارید

هر چند این کار برای خیلی ها سخت ترین قسمت ماجراست اما باور کنید شما استحقاقش را دارید کنار کسی باشید که عاشق شماست، ارزش شما را درک می کند و رفتار خوبی با شما دارد. بخشش خود، قسمت مهمی از دوست داشتن خودتان است. شاید به خاطر رابطه ای که تمام شده خود را مقصر بدانید و فکر کنید اگر طور دیگری رفتار می کردید، اتفاق متفاوتی می افتاد اما این غیرممکن است که بدانید آن اتفاق متفاوت چه می توانست باشد. پس بی دلیل برای چیزی که معلوم نیست، خود را سرزنش نکنید و احساس منفی را از خود دور کنید و روند بهبودتان را به تاخیر نیندازید.

یک شنبه 19 مهر 1394برچسب:, :: 1:33 :: نويسنده : ابوذر

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید. در حد توان علمی،دینی و تجربی در مورد مسائل مربوط به ازدواج به شما دوستان مشاوره و راهنمایی خواهم داد.منتظر نظرات،پیشنهادات و انتقادات شما هستم. به شما بازدیدکننده عزیز پیشنهاد میکنم مطالب گذشته موجود در آرشیو رو هم حتما مطالعه کنید.
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 7
بازدید هفته : 14
بازدید ماه : 32
بازدید کل : 70083
تعداد مطالب : 105
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1



Alternative content