سنت پیامبر آخرالزمان: ازدواج
روابط قبل و بعد،موانع،آسیبها و... در ازدواج


 
سرآغاز کشمکش های پایان ناپذیر خانوادگی این جاست
 
 
بعضی از آقایان عادت های بدی دارند که شاید خودشان متوجه شان نباشند، عادت هایی که از نظر آنها بسیار کوچک است و زیاد هم به چشم نمی آیند اما خانم ها را حسابی کلافه کرده است. بعضی ها آقایان را با این رفتارها تنها می گذارند و برای بعضی ها ...
 
برترین ها به نقل از هفت صبح: بعضی از آقایان عادت های بدی دارند که شاید خودشان متوجه شان نباشند، عادت هایی که از نظر آنها بسیار کوچک است و زیاد هم به چشم نمی آیند اما خانم ها را حسابی کلافه کرده است.

«زن ها زیادی حساسیت به خرج می دهند.» این جمله معروف آقایان در مواقعی است که از رفتار آنها انتقاد می شود. در جبهه مقابل، خانم ها این رفتارها را غیرقابل تحمل می دانند و در مقابل آن واکنش های مختلفی نشان می دهند. بعضی ها آقایان را با این رفتارها تنها می گذارند وبرای بعضی ها این رفتارها هرچند عادی شده است اما سرآغاز جنجال های پایان ناپذیر خانوادگی است.


رفتارهای دیکتاتورمابانه

تازه به خانه جدید نقل مکان کرده اید و هنوز اوضاع آن طور که باید سر و سامان پیدا نکرده است. همسرتان هم خسته است اما شما چند نفر از همکاران اداره را با اهل و عیال برای شام دعوت کرده اید بدون اینکه نظر همسرتان را بپرسید. در شرایطی مشا به برای آخر هفته برنامه مسافرت چیده اید بدون اینکه درباره مکانی که می خواهید بروید نظر بقیه را هم جویا شده با شید. مشورت نکردن در کارها و سر خود عمل کردن، از آن مواردی است که ممکن است اهل خانه را برنجاند و در نظر بقیه به عنوان فردی دیکتاتور خودخواه شناخته شوید.

تو آدم این کار نیستی!

مدتی است که جاروبرقی خانه آن طور که باید خوب کار نمی کند و همسرتان همن از این قضیه شاکی است و مدام به شما یادآوری می کند به یک تعمیرکار مراجعه کنید اما به نظرتان نیازی به تعمیرکار نیست و خودتان از پسش برمی آیید و آوردن تعمیرکار را نوعی پول توی جوب ریختن می دانید. بنابراین خودتان دست به کار می شوید و درصدد تعمیر جاروبرقی برمی آیید. حالا چند ایراد به ایرادهای سابق اضافه شده است. عشق تعمیرکردن وسایل خانه یا حتی اختراع کردن وسایلی جدید برای خانه جزو علایق خیلی از مردهاست، چیزی که برای خانم ها هنوز جا نیفتاده. اگر به فکر دلخوری همسرتان نیستید به فکر جیب خودتان باشید مطمئنا ضرر نمی کنید.

اگر کار نکنم...

«من اگر کار نکنم می میرم» این جمله معروف خیلی از آقایان در مواقعی است که از آنها خواسته می شود تا مسائل کاری را از مسائل شخصی و خانوادگی جدا کنند. بسیاری از آنها کارهای عقب افتاده را به خانه می آورند و خیلی ها در مواقعی که از آنها نتقاد می شود به درآمد پایین شان و اینکه دخل و خرج خانه با هم جور نیست اشاره می کنند. زمانی که باید به خانواده اختصاص داده شود این طور از بین می رود و باعث دلخوری خیلی ها می شود. در صورتی که با یک برنامه ریزی ساده می توان مسائل کاری را از مسائل خانوادگی جدا کرد و به جای حرف زدن مداوم از محل کار و همکاران، درباره چیزهای دیگر حرف زد.

حافظه های ضعیف

بدی بعضی از مردان این است که فراموشکارند و در مواقعی که باید حواس شان را جمع کنند، مسائل را از یاد می برند.
این فراموشکاری دایره وسیعی از مسائل مختلف را دربر می گیرد. از خریدن نان برای شام گرفته تا گفتن جمله های محبت آمیز (زمانی که نیاز است) ومناسبت های خانوادگی مثل سالگرد ازدواج و تولد فرزندان. مواردی که اگر از جانب پدر خانواده رعایت شود. موجب مسرت دیگران و درصورت فراموشکاری باعث سرزنش هایی از طرف دیگر اعضای خانواده است. می توانید دفترچه ای برای خودتان تهیه کنید و روزهای مهم را برای خودتان یادداشت کنید.

وقتی نظافت، بهترین هدیه است

اهمیت دادن به نظافت شخصی در بیشتر مواقع برای خانم ها و دیگر اعضای خانواده بهترین هدیه است و شاید شما از آن غافل باشید. با لباس محل کار در خانه می نشینید و گوش تان به هیچ تذکری بدهکار نیست یا تعداد دفعاتی که به نظافت شخصی اختصاص پیدا می کند، منوط به خواهش دیگر اعضای خانواده و درنظرگرفتن هدایایی ارزنده برای شماست. درصورتی که با هر بار نظافت شخصی، روح و قلب خودتان و دیگر اعضای خانواده آرامش پیدا می کند. در یک خانواده که همه اعضایش در کنار هم زندگی می کنند مراعات حال یکدیگر باعث بهترشدن روابط می شود.

انتقادهای کوبنده

همسرتان تمام طول روز در آشپزخانه بوده و برای آماده کردن شام کلی زحمت کشیده است اما شما بی توجه به همه اینها از خوردن شام به هر دلیلی اجتناب می کنید یا آنقدر از غذا ایراد می گیرید که دیگران هم همه زحمات مادر خانواده را از یاد می برند. ایراد گرفتن و انتقادهای بعضا کوبنده شما در مسائل مختلف، باعث سرخوردگی دیگران در انجام کارهای شان شده است. به طوری که خیلی از مسائل از چشم شما درو می ماند و فاصله تان هر روز از بقیه بیشتر می شود. نه همسرتان مثل سابقه به غذاپختن اهمیت می دهد و نه دیگران به حرف های کنایه آمیزتان اعتنایی می کنند. قدری تعادل و قدرشناسی بد فکری نیست.

فرمانروایان تلویزیون

بیشتر برنامه ها و سریال های تلویزیون در ساعاتی از شب پخش می شود که هرکدام از اعضای خانواده می خواهند برنامه مورد علاقه خودشان را ببینند اما تنها شمایید که بر کنترل فرمانروایی می کنید و چون بیشتر ساعات روز را خارج از خانه بوده اید، دیگران باید مراعات تان را کنند و همراه با شما تیم مورد علاقه تان را تشویق کنند یا بی حوصله هرکدام دنبال کار خودشان بروند. عوض کردن کانال در بیشتر مواقع مساوی با شروع جنجال هایی در خانه است درصورتی که می توانید از بقیه خواهش کنید که فقط امشب، از تلویزیون درگذرند. شما به عنوان همسر یا پدر خانواده باید الگوی بقیه افراد خانواده باشید و گاهی از خودگذشتگی نشان دهید.

شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 15:50 :: نويسنده : ابوذر


 
تمام مشخصاتي كه از ما مردان نمي‌دانيد


وقتي آرام و بي‌سروصدا داخل كشوي لباس را كه از تميزي برق مي‌زند، مي‌گرديم، حقيقتش جرات اين را نداريم كه از شما براي بار دهم و شايد هزارم بپرسيم «عزيزم!جوراب‌هاي منو نديدي؟» اما خيلي عجيب است اين‌كه اصولا شما در يك چشم بر هم زدن مي‌توانيد وسايل گمشده را پيدا كنيد آن هم با چه سرعت باورنكردني! بگذاريد بگوييم:« شما مثل كريستف كلمب كاشف اشياي گمشده ما هستيد.»



ارثيه مردانه ما

اين‌كه زنان مرموز و پيچيده هستند و نمي‌توان به راحتي آن‌ها را شناخت، حقيقتي بود كه از زمان تولد مثل يك ارثيه خانوادگي نسل‌به‌نسل براي ما مردان گفته شد و ما هم باور كرديم شما زنان را نمي‌شود شناخت. حتي اگر باور هم نمي‌كرديم در نخستين برخورد با يك خانم متوجه اصل موضوع مي‌شديم اين‌كه جواب بله شما زنان، گاهي به معناي خير و جواب خير هم گاهي به معناي بله است اما طي ساليان دراز متوجه شديم كه گاهي جواب بله همان معناي بله را مي‌رساند و جواب خير هم همين‌طور اما براي كشف چنين معمايي بايد آنقدر باهوش و كاركشته بوديم كه تفاوت بله و خير شما زنان را با فرصتي كم به دست مي‌آورديم آن هم در صدم ثانيه چون هرگونه مكث و تعللي در جواب، رنجش شما زنان را به‌دنبال خودش داشت. راستش را بخواهيد ما از اين جمله شما زنان خيلي متعجب مي‌شويم؛ اين‌كه مي‌گوييد ما مردان اصولا كم حرف مي‌زنيم و شخصيت پيچيده‌اي داريم. شما اسمش را گذاشته‌ايد «مرموز» اما باور كنيد براي ما مردان وقتي در جواب سوال‌تان مي‌گوييم بله يا خير هيچ‌چيز ديگري پشت اين كلمه وجود ندارد. ما صريح حرف مي‌زنيم پس بي‌جهت به‌دنبال پيچيدگي جملات ما مردان نباشيد.



يك ويژگي مشترك

شايد باور نكنيد اما به همان اندازه‌اي كه شما به ظاهر و سرو‌وضع‌تان حساس هستيد، ما مردان هم به اين موضوع خيلي اهميت مي‌دهيم. اين‌كه شما در مورد ظاهر و لباس‌هاي‌مان چه فكر و نظري داريد، خيلي براي‌مان اهميت دارد. وقتي قرار است براي بار اول با كسي كه تصميم داريم با او ازدواج كنيم، قرار ملاقات داشته باشيم مثل خود شما در مورد لباسي كه قرار است به تن‌مان كنيم وسواس داريم. يك چيز را هم به خاطر داشته باشيد و آن اين‌كه از نظر ما هر لباسي كه شما انتخاب مي‌كنيد برازنده شماست و براي همين وقتي از ما در مورد انتخاب لباس‌هاي‌تان سوال مي‌كنيد، ما را بيشتر گيج مي‌كنيد.



چيزي كه از آن وحشت داريم

وقتي مي‌گوييد «ديگر با من حرف نزن» يا وقتي آن قدر عصباني هستيد كه نمي‌خواهيد در مورد احساسات خودتان با ما صحبت كنيد، در تمام آن لحظات برخلاف ظاهرمان كه بيشتر شما تصور مي‌كنيد سرد و بي‌تفاوت هستيم، اصلا چنين حسي نداريم. اگر شما هم در بدو تولد با نسخه‌اي مردانه بزرگ مي‌شديد و احساسات، دردها و هيجانات خود را زير ظاهر مردانه‌تان پنهان مي‌كرديد، بهتر ما را درك مي‌كرديد. بين خودتان بماند، گاهي‌اوقات حتي جرات ابراز احساسات‌مان را براي شما نداريم زيرا مي‌ترسيم حقيقت وجودي ما شما را نااميد كند. البته منظورمان رانندگي سريع و شسته رفته نبودن‌مان كه شما را كلافه كرده، نيست بلكه ويژگي‌هايي است كه اگر بخواهيم بيان‌شان كنيم وحشت اين را داريم كه از سمت شما طرد شويم.



نه به اندازه شما ظريف

فكر مي‌كنيم اين باور كه زنان را فقط مهربان و احساسي معرفي مي‌كنند كمي نادرست است. هرچند ما به اندازه شما زنان سرشار از احساسات نيستيم اما مانند شما به محبت نياز داريم. ما به‌گونه‌اي تربيت شده‌ايم كه نمي‌توانيم اين بخش وجودي‌مان را براي شما ابراز كنيم اما باور كنيد براي ما مردان هيچ‌چيز لذت‌بخش‌تر از توجه و محبت شما زنان وجود ندارد. وقتي همسرمان ما را به يك فنجان چاي دعوت مي‌كند يا وقتي با يك هديه كوچك غافلگيرمان مي‌كند، سراز پا نمي‌شناسيم اما پيش خودتان بماند: « ما ياد گرفته‌ايم اين خوشحالي را به اندازه شما ابراز نكنيم.»

شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 15:49 :: نويسنده : ابوذر

آن چه یک خانواده مستحکم را می سازد
 
افراد خانواده هرکدام از نظر خصوصیات جسمی، عقلی، ذهنی، عاطفی، روانی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، تحصیلی و تربیتی با یکدیگر تفاوت اساسی دارند. این مقاله بر آن است که راهکارهای خوشبختی در خانواده را به اجمال بررسی کند.
 
برترین ها به نقل از مجله موفقیت: تشکیل خانواده یک نیاز فیزیولوژیکی، بیولوژیکی، روانی و اجتماعی است. نفوذ والدین در بچه ها تنها محدود به جنبه های ارثی نیست. در آشنایی کودک با زندگی جمعی و فرهنگ جامعه نیز خانواده نقش موثری را ایفا می کند.

افراد خانواده هرکدام از نظر خصوصیات جسمی، عقلی، ذهنی، عاطفی، روانی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، تحصیلی و تربیتی با یکدیگر تفاوت اساسی دارند. این مقاله بر آن است که راهکارهای خوشبختی در خانواده را به اجمال بررسی کند.

*در زندگی خانوادگی باید از ایجاد هرگونه چالش خودداری کرد، حتی اگر حق با یکی از زوجین باشد.

*عاملی که بذر کینه توزی را در دل ها می کارد انتقادهای کوبنده و تحقیرکننده است که هم باعث می شود حرمت و شخصیت طرفین از بین برود و هم روحیه لجبازی در زن و مرد به وجود آید. باید انتقاد به گونه ای باشد که شخصیت طرف مقابل حفظ شود.

*باید نام طرف مقابل با احترام برده شود، چون نام یک شخص برای او شیرین ترین و مهم ترین کلمه و نشانگر هویت اوست.

*زوجین باید در بحث های خود تعادل جسمی و روانی یکدیگر را حفظ کنند، به طوری که از نظر حقوقی هم تاکید شده که اگر قاضی از نظر جسمی و روانی خسته باشد باید از ابراز رای خودداری کند. همسران، والدین، معلمان و... باید بدانند که اساسی ترین رسالت آنان حفظ تعادل جسمی و روانی است.

*از نقش محبت در زندگی خانوادگی نباید غافل شد، مهر و محبت هرقدر خالصانه تر باشد، تجلیات وحدت و یگانگی، پرفروغ تر و ملکوتی تر خواهد بود. علاقه، ستون اول زندگی است که هیچ عاملی از فقر و بیماری و... نمی تواند در کانون چنین خانواده ای رسوخ کند. فیلیپ پینل اولین روان پزشکی بنود که در درمان بیماران روانی از روش مهرورزی استفاده کرد.

*گاهی مسایل مادی شالوده زندگی را از هم می پشاد مانند مهریه، که آیین اسلام، مردم را از مهریه سنگین بر حذر داشته است.

*در زندگی مشترک بی تفاوتی مفهومی ندارد، روی این اصل همکاری و مشارکت لازمه زندگی خانوادگی است.

*به خاطر مشکلات زیاد زندگی های کنونی، رعایت اصول قناعت، ساده زیستی و رهایی از هر نوع خودنمایی امری ضروری و اجتناب ناپذیر است و برای استحکام خانواده هر دو باید تلاش کنند که روی پای خود بایستند تا در توفان زندگی گرفتار تلاطم های مرگبار نشوند.


*یکی از اصول اولیه زندگی به یکدیگر است. همسران باید در همه اب عاد زندگی به یکدیگر اعتماد داشته باشند تا بتوانند زندگی مشترک را اداره کنند.

*توجه همسران به تفاوت های فردی از نظر قابلیت ها، توانمندی، خصیصه های درونی، استعدادها، گرایش ها و رغبت های گوناگون که عامل پیشگیری از خیلی مسایل موجود در خانواده هاست.

*باید از شرکت در برنامه های خسته کننده مانند میهمان های تشریفاتی و... خودداری کرد.

*از برنامه های تلویزیون درن حد معقول و منطقی استفاده کرده و برای ت عامل با یکدیگر بهتر است محتوای فیلم ها را با یکدیگر نقد و بررسی کرد.

*باید از تجارب و خاطرات تلخ زندگی دیگران عبرت گرفت و از تجارب مطبوع اطرافیان و خانواده های موفق حداکثر استفاده را برد.

*برای دستیابی به یک زندگی سالم و متعادل باید از بزرگواری، عفو و گذشت نسبت به یکدیگر بخوردار شد.

*باید از عیب جوییو موشکافی عیوب همسر و به رخ کشیدن آنها به طور جدی پرهیز کرد.

*حفظ حریم خانوادگی در روابط صحیح انسانی و تقویت امنیت روانی و تفاهم و بازگونکردن اسرار خانواده در نزد دیگران.

*از لحن سخن آمرانه و تحکم آمیز خودداری کرده و نظرات خود را با پیشنهاد مطرح کرد.

*در اثنای گفت و گو با همسر آرامش خود را کاملا حفظ کرده و در غیر این صورت باید از ادمه بحث خودداری کرد.

*در هنگام عصبانی بودن این گفتار حضرت علی (ع) را مدنظر داشته باشید: به هنگام خشم نه تنبیه، نه دستور، نه تصمیم.

*از طریق مطالعه، شرکت در مجالس علمی و اخلاقی و تفکر در زندگی خانواده های موفق و رمز توفیق آنان، اطلاعات خود و خانواده را افزایش دهید.

*تلاش کنید نگرانی ها و افکار منفی مربوط به محیط کار خود را به محیط خانواده انتقال نداده و از این طریق آرامش و فضای گرم خانواده را برهم نزنید.

*در برنامه های زندگی خود زمانی را برای گفت و گو و ابراز محبت و تبادل نظر با همسرتان در نظر بگیرید.

*باید فلسفه زندگی را بر خوش بینی قرار داد و با این نگرش سلامت روانی و عاطفی خود را تضمین کرد.

*چه خوب است که معتقد به برنامه ریزی در زندگی خانوادگی بود. چون با داشتن برنامه و التزام به اجرای نها می توان مشکلات زندگی را کاهش داد.

*باید در تمام مراحل زندگی و در ارتباط با زندگی خانوادگی خداوند را درنظر داشت و در رفار و گفتار و برخورد با اعضای خانواده نیت خود را خالص کرد.

*فهرستی از قابلیت ها و صفات مثبت همسر خود را در نظر گرفته و از صفات برجسته و مثبت او تعریف کنید.

*هرگز خود را بالاتر از همسرتان احساس نکنید و او را شریک زندگی خود بدانید.

*در مدیریت خود از زن سالاری و مردسالاری پرهیز کنید و جای آن را به یکدلی، یکرنگی، صمیمیت و رفاقت بدهید. همسر را همان گونه که هست بپذیرید نه آن گونه که خود می خواهید.

*برای بقای تداوم و تعالی خانواده و دستیابی به کاخ سعادت، باید مصلحت زندگی را بر منفع شخصی ترجیح داد.

*خواسته ها ونیازهای زوجین باید منطقی و معقول باشد به عبارت دیگر وضع موجود با وضع مطلوب همخوانی داشته باشد.

*برای رسیدن به تفاهم و مناسبات زیبا، باید از صداقت و راستی سود برد. چون رمز خوشبختی، صادق بودن و بهره گیری از این صفت برجسته انسانی است.

*زوجین باید همدیگر را با ارزش و برخوردار از کرامت انسانی بدانند که تشعشعات عاطفی خود را در محیط خانواده می پراکنند و حیات عاطفی را رونق می بخشند.

شاید هزاران عامل دیگر وجود داشته باشد که در خوشبختی خانواده ها موثر است که این خود به شرایط اجتماعی، محیطی، جغرافیایی، آداب و رسوم و... بستگی دارد ولی این مساله در تمام خانواده ها صادق است که در پرتو دارابودن نکات اخلاقی می توان به یک زندگی مطلوب دست یافت. به خصوص پایبندی به آن اصول که عدالت، امانت، صداقت، انعطاف پذیری، حیا، قناعت و... از ارکان واجب و اساسی خانواده هستند و این واقعیت را بپذیریم که کاخ شکوهمند حیات به خانواده بستگی دارد، پس بگذاریم نیروهای مثبت در زندگی زمام امور را به دست گیرند و آغوشمان را به روی راز و رمز زندگی بگشاییم.

شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 15:41 :: نويسنده : ابوذر

چطور فرزندم را به درس خواندن علاقه مند كنم ؟
چگونه مي‌توانيم به‌‌طور همزمان به موفقيت و رشد و شكوفايي فرزندانمان كمك كنيم؟
وقتی موضوع تحصیل بچه ها به میان می آید، پدر و مادران اغلب افراط یا تفریط را پیشه می کنند؛ یا نسبت به این مسئله بی توجه هستند یا بیش از حد نگران.
چگونه می توانیم به طور همزمان به موفقیت و رشد و شکوفایی فرزندانمان کمک کنیم؟ متخصصان به ما کمک می کنند تا به شکل درست در این زمینه رفتارکنیم.
● کمک به علاقه کودک به یادگیری
کودک از همان اوان کودکی، میل به یادگیری را نشان می دهد؛ بدنش را لمس می کند، و بعد اشیایی که در اطرافش وجود دارند را در دستانش می گیرد. اولین نقشی که والدین در این زمینه دارند این است که به این کنجکاوی طبیعی کمک کنند. این کمک خیلی زود از سنین بسیار پایین آغاز می شود.
دونالد وینیکوت، متخصص اطفال و روان درمانگر انگلیسی از یک بازی که آن را «معرفی اشیاء» می نامد، صحبت می کند: اشیاء را به کودک نشان می دهید و در عین حال نام آنها را همراه با لبخند بر زبان می آورید، سپس به او اجازه می دهید آن را در دستانش بگیرد. بعد ها وقتی کودک بزرگتر شد مثلا طی سفر یا بازدید از موزه ها او را به فرهنگ علاقه مند می کنید…
کودک باید ایفاگر نقش بماند و پدر و مادر در تکامل و پیشرفتش از او حمایت کنند.
● نقش معلم را برایش ایفا نکنید
در مهد کودک و دوران ابتدایی، بین نقش والدین و معلم تقریبا تفاوتی وجود ندارد: برای کودک کتاب می خوانند، شمردن را به او یاد می دهند و او را تشویق می کنند نقاشی بکشد… اما لازم است همگام با رشد کودک، نقش والدین و معلمان از یکدیگر مشخص شود. این بدان معنا نیست که خود را از آموزش به کودک منع کنیم بلکه از ایفاکردن نقش معلم خودداری کنیم. چنانچه خواسته شما از فرزندتان بیش از حد باشد و همه چیز حالت تربیتی و آموزشی داشته باشد، قطعا این خطر وجود دارد که او را نسبت به هر گونه یادگیری دلزده کنید.
علاوه بر آن، در رابطه پدر و مادر- فرزندی، رابطه عاطفی از اهمیت بسیارزیادی برخوردار است. پدر یا مادر می خواهند آمال و آرزوهای خود یا روند دوران تحصیلی خودشان را در مورد دختر یا پسرشان پیاده کنند. فرزند برای آنکه نسبت به پدر و مادر و معلمش «وفادار»بماند، سعی می کند خواسته آنان را عملی کند و در این صورت احتمال دارد دچار تعارض شود.
● علاقه
 
برای یک کودک، علاقه داشتن به تحصیل او به معنای علاقه داشتن به خود او است.اما زندگی تحصیلی او در کتاب و دفترش خلاصه نمی شود. صحبت در مورد مدرسه این فرصت را به او می دهد تا در مورد دوستانش، معلمان، فعالیت هایش، مشکلاتش، رویاهایی که در مورد شغل آینده اش در سر دارد و… با او گفت وگو کنید.
● خصوصیات او را بشناسید
از طریق این گفت وگوها، پدر و مادر موفق می شوند به علائق، نقاط ضعف و قوت فرزندشان پی ببرند. به عبارتی، فرزند خود را همانگونه که هست بشناسند، نه آنگونه که تصور می کنند هست یا می خواهند باشد. بدین ترتیب از تحمیل خواسته های شخصی و روند تحصیلی خود به او خودداری می کنیم.
● اهداف مشخصی را با او تعیین کنید
موفقیت تحصیلی کودک شامل «قراردادی» است که بین او و والدینش گذاشته می شود و بر مبنای اهدافی مشخص و قابل دسترس است؛ مثلا «در این ساعت باید کارهایت را انجام داده باشی»، «قبل از اینکه دوباره بهت سر بزنم، باید برنامه ای بریزی و نوشتنی هایت را نوشته باشی»، «قبل از پایان ۳ماه، در این درس باید پیشرفت کرده باشی» و… موعد مقرری که هریک از طرفین باید آن را رعایت کنند کمک می کند تا کودک کنترل زمان را یاد بگیرد و کارش را به طور سازنده و با انگیزه دنبال کند.
● درس خواندن را برایش معنادارکنید
برای آنکه کودک برای درس خواندن انگیزه داشته باشد و احساس مسئولیت کند باید درک کند که برای پدر و مادرش درس نمی خواند بلکه این کار را برای خودش انجام می دهد تا به هدفی شخصی دست یابد. همچنین او باید قادر باشد بین زندگی کنونی اش به عنوان دانش آموز و زندگی آینده اش به عنوان فردی بزرگسال ارتباط ایجاد کند و از کودکی برنامه یا رؤیای شغل آینده اش را در ذهن بپروراند.«می خواهی یک دامپزشک بشوی؟ درس علوم خیلی برایت مهم است»، «یک خبرنگار بزرگ؟ یادگیری زبان های خارجی به تو کمک می کند»… البته این بدان معنا نیست که او را دربند برنامه ای دست نیافتنی و غیرعینی کنید بلکه به او کمک کنید تا به تلاش هایی که مدرسه از او می خواهد، معنا ببخشد.
● به او یاد دهید زمان را اداره کند
اغلب بچه ها وقتی عادت می کنند تکالیفشان را به طور نامنظم انجام دهند، عاجز می شوند. ازاین رو باید خیلی زود به آنها ریتم منظم کاری داد. وقتی کودک از مدرسه به خانه برمی گردد، چه زمانی بیشتر احساس راحتی می کند تا تکالیفش را انجام دهد؟ با درنظر گرفتن علائق او و محدودیت های خانواده، یک ساعت مشخص را برایش تعیین کنید. بدین ترتیب کودکی که از همان کلاس اول هر روز بعد از خوردن عصرانه به خواندن عادت کند، بعد ها نیز راحت تر می تواند وقت بیشتری را به طور منظم به انجام تکالیف مدرسه اش اختصاص دهد.
● برای انجام تکالیف محیط مناسبی برایش فراهم کنید
بستگی به انتخاب خود کودک دارد؛ داخل آشپزخانه، داخل اتاقش یا مکانی که همه افراد خانواده دور و بر او هستند… . بعضی از بچه ها بیشتر از بچه های دیگر نیاز دارند تا با حضور والدینشان احساس حمایت کنند. اما در کل، هر چه کودک بزرگ تر شود، برای انجام تکالیفش بیشتر به تنهایی نیازدارد. بنابراین روش درست، آن است که از این استقلال حمایت کنیم: برای آنکه مطمئن شوید تکالیفش را انجام داده او را«نپایید» بلکه نشان دهید که به او اعتماد دارید؛ در عین حال نشان دهید که برای پاسخگویی به سؤالاتش در دسترس و مراقب ادامه روند تحصیلی اش هستید.
● به جای قضاوت کردن بر او نظارت کنید
در هر حالتی، کودک باید تکالیفش را خودش به تنهایی انجام دهد. چنانچه تکالیفش را «به جای او» انجام دهید، باعث می شود همه اعتمادی که به قابلیت هایش برای پیشرفت کردن دارد را از دست بدهد و در حالی که اجازه نمی دهید پیامدهای اشتباهاتش را تجربه کند، او را بی مسئولیت بارمی آورید. پدر و مادر بنا به درخواست کودک و برای آنکه ببینند تکالیفش را به اتمام رسانده است باید مداخله کنند.
این نظارت فرصتی است تا نقاط ضعف دانش آموز را مشخص کنند و به ویژه نشان دهند که شاهد تلاش ها و زحمات او هستند. هیچ قضاوتی در مورد او نکنید، نمرات کلاسی اش کفایت می کند. همچنین افکاری از این دست را کنار بگذارید: «تو هیچی نفهمیدی»، «تومی تونستی بهتر از اینها کار کنی» و… . به جای گفتن «تو» ترجیحا عباراتی بدون منظور به کار برید که او را برای اصلاح خود تشویق می کنند؛ مثلا، به جای آنکه بگویید: «تو ۳بار اشتباه کرده ای» بگویید: «۳ اشتباه وجود دارد» .
و به خصوص فراموش نکنید که به ازای هر موفقیت به او تبریک بگویید.
● نقاط قوتش را بازشناسید
اغلب پدر و مادرها در حالی که فراموش می کنند نقاط قوت فرزندشان را بشناسند، روی نمرات بد او تمرکز می کنند. زبان، هنرهای تجسمی، جغرافی، ورزش و…، هیچ درسی نباید بی ارزش شمرده شود. همچنین می توان از طریق دروسی که فرزندتان بر آنها تسلط دارد، او را به سمت دروسی که در آنها مشکل دارد سوق دهید؛ علاقه او به هنرهای تجسمی فرصتی است تا او را به تاریخ علاقه مند کنید. علاقه او به ورزش باعث می شود تا در مورد نیرو، زمان و فاصله با او صحبت کنید و اهمیت ریاضی را به او نشان دهید.
● برایش الگو باشید
چرا کودک وقتی از مدرسه به خانه برمی گردد باید تکالیفش را انجام دهد درحالی که پدر و مادرش وقتی از سر کار به خانه بازمی گردند تلویزیون تماشا می کنند؟
چرا کودک باید بخواهد برای درس و مدرسه تلاش کند درحالی که می شنود که پدر و مادرش حرف های خوبی در مورد کارشان نمی زنند؟
چرا وقتی که پدر و مادرش مطالعه نمی کنند، کودک باید کتاب بخواند؟
لازم است بین خواسته و توقعی که از فرزندمان داریم و عملی که خود انجام می دهیم انسجام وجود داشته باشد. برای آنکه فرزندتان را به درستی طی دوران تحصیلی اش همراهی کنید، ابتدا باید خودتان در زندگی روزانه برایش یک الگو باشید.
● به جای اینکه نگران شوید درک کنید
کجا مشکل داشته؟
چه چیزی را نفهمیده؟
چه کار کنیم تا دوباره این اشتباهات را تکرار نکند؟
اگر بنا باشد که با دیدن فقط یک نمره بد نگران نشویم، خوب است که در مورد علت های آن به روشنی و فورا با کودک و درصورت لزوم با معلمش صحبت کنیم. زیرا اگر مشکلات را به حال خود رها کنیم، احتمال دارد که یا نسبت به کودک خیلی «سختگیر» شویم یا بیش از حد او را به حال خودش رها کنیم. «هیچ کاری نمی شه کرد»، «هر کار بکنی، هیچی از ریاضی سرش نمی شه»؛ این دو برخورد انگیزه کودک برای درس خواندن را به شدت از بین می برد.

شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 15:40 :: نويسنده : ابوذر


تاثير ازدواج برروي سلامت زنان و مردان
زنان مجرد به بيماري‌هاي حادتري دچار مي‌‌شوند و زمان بيشتري را در...
تأهل در مقایسه با عواملی مانند سن، تحصیلات و درآمد خانوادگی، تأثیر بیشتری بر سلامت جسمی افراد دارد. زنان مجرد به بیماری های حادتری دچار می شوند و زمان بیشتری را در بستر بیماری می گذرانند.
بسیاری از تحقیقات حاکی از رابطه سلامت جسمانی و داشتن خانواده ای در کنار والدین است. همچنین تحقیقات نشان می دهند که میان کاهش سلامت جسمانی و طلاق ارتباط وجود دارد.
برای مثال، در تحقیقاتی که به وسیله لو و گلدمن (۱۹۹۰) درباره افراد متأهل و مجرد در ۱۶ کشور صنعتی صورت گرفت، اثبات شد که میزان مرگ و میر در افراد متأهل کمتر از افراد مجرد است؛ به ویژه مردان مطلقه، بیشترین میزان مرگ و میر را دارا هستند.
تحقیقات دیگری که توسط آنسون (۱۹۸۸) در مورد ۲۰۰۰۰ زن سفیدپوست آمریکایی صورت گرفت، اثبات کرد که زنان مجرد بیشتر از زنان متأهل در معرض بیماری های مختلف قرار دارند. تحقیقات مذکور ثابت کرد که تأهل در مقایسه با عواملی مانند سن، تحصیلات و درآمد خانوادگی، تأثیر بیشتری بر سلامت جسمی افراد دارد. زنان مجرد به بیماری های حادتری دچار می شوند و زمان بیشتری را در بستر بیماری می گذرانند.
لیتویک و همکارانش، محققان دانشگاه کلمبیا (۱۹۸۹)، دلایل مرگ دو میلیون آمریکایی را بررسی کردند. نتایج تحقیقات آنها مشخص کرد که میزان مرگ در میان افراد مجرد، اغلب بیشتر از افراد متأهل است. تحقیقات مذکور ثابت می کند که ازدواج مانند چتر دفاعی در مقابل بسیاری از بیماری ها، مانند دیابت، آسم و بیماری های قلبی عمل می کند. میزان مرگ و میر در میان مردان مجرد ۳۵ تا ۴۵ ساله، ۳۹۰ درصد بیشتر از مردان متأهل است، میزان مرگ و میر در میان زنان مجرد، ۲۰۰ درصد بیشتر از زنان متأهل است.
لیلارد و ویت (۱۹۹۵) گزارش داده اند که ازدواج، طول عمر افراد را افزایش می دهد و زنان و مردان مجرد بیشتر در معرض مرگ قرار دارند.
کیسکر و گلدمن، دو تن از محققان دانشگاه پرینستون (۱۹۸۷)، نتایج مشابهی ارائه دادند. آنها ابتدا بررسی تعدادی از کشورهای پیشرفته، مانند ژاپن، انگلستان، سوئد و ایالات متحده آمریکا به این نتیجه دست یافتند که همواره میزان مرگ و میر در افراد مجرد بیشتر از افراد متأهل است. سپس آنها درباره ۲۶ کشور دیگر، از جمله استرالیا، زلاندنو و سنگاپور تحقیق کردند. در ۲۶ کشور مذکور نیز وضع به همین منوال بود. به عبارت دیگر، میزان مرگ و میر در افراد متأهل کمتر از افراد مجرد است.
 

شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 15:38 :: نويسنده : ابوذر

با اصول گفتگو در خواستگاري آشنا شويد
همیشه وقتی دختر خانم ها و آقا پسرها به جلسات گفتگو و خواستگاری شان نزدیك می شوند استرس و اضطراب تمام وجودشان را می گیرد. مدام به خود می گویند: آیا می توانم سوالاتم را تمام و كمال از فرد مقابل بپرسم؟ آیا می توانم اطلاعات لازم را از او بگیرم؟ نكند دروغ بگوید! و هزاران دغدغه دیگری كه ذهن فرد را درگیر خود می كند و گاه آنقدر برای فرد بزرگ و مهم می شوند كه اصل قضیه یعنی صحبت كردن و شناختن فرد مقابل به كل فراموش می شود.
یكی از مهمترین عللی كه اضطراب و استرس این مجالس را دو چندان می كند رعایت نكردن برخی نكات مهم و اساسی در نحوه گفتار و بیان است. نكاتی كه شاید به ظاهر ساده باشند اما توجه به آنها و مراعاتشان، باعث بهبود جلسات خواستگاری، كم شدن اضطراب و استرس و گرفتن پاسخ های درست و دقیق تر می شود.
1 - شفافیت در كلام 
اولین نكته ای كه باید در جلسات گفتگو مورد توجه هر دو طرف یعنی دختر و پسر باشد، شفافیت در كلام است. یعنی هر فرد باید به گونه ای سخن بگوید كه فرد مقابل به صورت كامل متوجه منظور او شود.
كلی گویی، با ابهام سخن گفتن و ... اموری هستند كه باعث عدم فهم درست سخن و گیج شدن فرد مقابل می شود زیرا او كه در دل یا ذهن فرد مقابل خود نیست كه منظور او را كامل و دقیق متوجه شود.
عدم شفافیت در سخن گفتن و پرس و جو كردن باعث شنیدن پاسخ های اشتباه و نادرست یا ناقص می شود.
2 - نحوه طرح و بحث سوال ها
افراد می توانند سوال هایشان را به دو طریق متفاوت بپرسند. هر دو روش مفید و لازم است اما باید بدانید كه برای پرسیدن هر سوال باید از چه روشی استفاده نمود. برای موفقیت در این مرحله بهتر است سوالاتی كه دارای پاسخ های واضح هستند به صورت مستقیم پرسیده شوند. مثلاً :
میزان در آمد ماهانه شما چقدر است؟
چند خواهر و برادر دارید؟
آیا بیماری خاصی دارید؟ و ...
اما بالعكس برخی از سوالات باید به صورت زیرکانه و غیرمستقیم پرسیده شوند. زیرا اگر به صورت مستقیم پرسیده شوند فرد مقابل متوجه علاقه و نظر شما شده و احتمال دادن پاسخ نادرست ولی باب میل شما بسیار است.
مثلاً من خیلی اهل تفریحم نظر شما درباره تفریح وگردش چیست؟ یقیناً فرد مقابل در پاسخ به پرسش شما خواهد گفت: من هم به تفریح و گردش و مسافرت علاقه بسیاری دارم.
در این گونه مواقع باید به صورت غیر مستقیم سوالات پرسیده شود.
مثلاً باید پرسیده شود: نظر شما راجع به کسانی که می گویند هیچ جا خانه خود آدم نمی شود، چیست؟ در این صورت چون فرد مقابل نمی تواند نظر واقعی شما را تشخیص دهد، جوابی که می دهد نظر حقیقی خودش می باشد.
3 - توجه به مسائل مهم و ضروری
برخی بخشی از زمان گفتگویشان را با پرسیدن سوالات بی ارزش و بی اهمیتی چون رنگ و غذای مورد علاقه و... پر می كنند. بحث بر روی این مباحث نه تنها لازم و ضروری نیست و باعث اتلاف زمان می شود بلكه جلسه گفتگو را از مسیر اصلی خود خارج كرده و به جاده خاكی می كشاند. هیچ كدام از این مسائل پیش پا افتاده نقش مهمی در زندگی زناشویی ایفا نمی كنند. آنچه در این راستا مهم است تناسب در امور مهم و تاثیرگذاری چون اعتقادات، فرهنگ و ... می باشد.
4 - اجتناب از خیال بافی
افراد باید در همه شرایط چه به هنگام سوال پرسیدن و چه به هنگام پاسخ دادن به سوالات فرد مقابل از حقایق و واقعیت ها سخن بگویند. با خیال بافی و آرزو و توهم و ... نمی توان به موفقیت در زندگی دست یافت.
 

شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 15:33 :: نويسنده : ابوذر

 
نگاه دوگانه والدين چه تاثيري بر فرزندان مي گذارد؟
در اين مطلب ما به بيان نقش سلسله مراتب قدرت در تبعيض قائل شدن بين فرزندان و آينده فرزنداني كه نورچشمي والدين هستند، پرداخته ايم.
تفاوت و تبعیض قائل شدن بین فرزندان موضوع جدیدی در خانواده ها نیست. این امر از گذشته های دور تا به امروز وجود داشته است. در گذشته در خانواده های پدرمحور فرزند پسر ارزش بیشتری داشت و در خانواده های مادر محور، دختر بود که جایگاه بالاتری به خود اختصاص می داد. در خانواده های پر تعداد امروزی تنها دختر یا تنها پسر کانون توجه واقع می شود و وقتی بین والدین اختلاف وجود داشته باشد، گرایش به فرزندان غیرهم جنس زیادتر می شود. زن، پسر خانواده را کانون توجه قرار می دهد و مرد، دختر خانواده را به جایگاه بالاتری می رساند.
از زوایای مختلف می توان درباره دلایل گرایش والدین به یک فرزند و تبعیض قائل شدن بین فرزندان گفت وگو کرد.
در این مطلب ما به بیان نقش سلسله مراتب قدرت در تبعیض قائل شدن بین فرزندان و آینده فرزندانی که نورچشمی والدین هستند، پرداخته ایم.
 
مشکلات نورچشمی ها
معمولا والدین یکی از فرزندان خود را بیشتر دوست دارند و معمولا همان فرزند قربانی می شود، زیرا رشوه زیادی از پدر و مادرش دریافت می کند.به این فرزند محبت و توجه زیادی می شود و امکانات بیشتری در اختیار وی قرار می گیرد. این محبت های افراطی باعث می شود که او نتواند در زندگی آینده اش موفق عمل کند، میزان سازگاری او در زندگی کمتر است و تاب مقاومت در برابر مشکلات را ندارد زیرا همواره از حمایت های بی دریغ والدین برخوردار بوده است. این دسته از افراد یا در زندگی بسیار دست و پا چلفتی می شوند و یا زورگو که در هر دو صورت ناموفق خواهند بود. دکتر شهرام ناصری با بیان این مطلب ادامه می دهد: بدون شک والدین همه فرزندان خود را دوست دارند اما تفاوت در چگونه دوست داشتن است. در واقع آن ها در چگونگی دوست داشتن بین فرزندان فرق می گذارند.نکته بسیار مهم اما فراموش شده در بسیاری از خانواده ها این است که والدین نمی دانند نقش پدرانه و مادرانه چقدر در زندگی و آینده کودک مهم است. پدر و مادر فرزندان خود را دوست دارند اما باید به شیوه های متفاوتی آن ها را دوست داشته باشند. مهر و محبت مادر باید بی قید و شرط و محبت پدر باید مشروط باشد زیرا نقش پدرانه این گونه اقتضا می کند. این در حالی است که در بسیاری از خانواده ها دو مادر در خانواده وجود دارد. به بیان دیگر پدر و مادر هر دو تلاش می کنند که به کودک بی قید و شرط محبت کنند و می پندارند این شیوه بهترین روش تربیتی است. هر دو در عرض هم قرار می گیرند و سلسله مراتب قدرت در خانواده وجود ندارد.
 
سلسله مراتب قدرت
در خانواده باید مرد در راس هرم قدرت باشد. مهر و محبت خود را به اعضای خانواده ابراز کند و توان این کار را داشته باشد اما باید محبتش به فرزندان مشروط باشد و بین فرزندان بنا به تفاوت های شخصیتی و سنی تفاوت قائل شود. در خانواده پس از پدر و مادر، فرزند در رتبه سوم قرار دارد. در حالی که بسیاری از والدین فرزند را راس هرم قدرت خانواده می نشانند و فکر می کنند با این کار چه ایثار و گذشتی از خود نشان داده اند.رعایت سلسله مراتب قدرت به قدری در خانواده های امروزی نامانوس است که گویی والدین می خواهند ظلم کنند. در صورتی که رعایت این مسئله لطف به فرزندان است زیرا اگر هر فردی به اندازه خودش قدر ببیند برای رسیدن به جای بهتر با دیگران رقابت نمی کند و از آنچه هست راضی است. این سلسله مراتب توسط پدر تعیین و اجرا می شود.مادر نیز باید تابع این سلسله مراتب قدرت باشد و پس از پدر جایگاه دوم را در اختیار داشته باشد. شکایت فرزندان از نادیده گرفته شدن توسط والدین، اغلب از رعایت نشدن سلسله مراتب در خانواده ناشی می شود و...فرزندانی که جایگاه خود و خواهر یا برادر در خانواده را به درستی درک نکرده اند بیشتر ممکن است از بی اعتنایی یا بی توجهی والدین شکایت کنند.
 
نقش پدر
دکتر ناصری با اشاره به این که متاسفانه بیشتر پدران در خانواده های امروزی خود را دست کم می گیرند، تصریح می کند: نقش پدر در خانواده و جایگاه مناسب وی می تواند از بروز بسیاری از آسیب ها در خانواده پیشگیری کند. محبت پدر به اندازه مادر با ارزش اما مشروط است.یک پدر در صورتی فرزندانش را دوست دارد که شروطی را که گذاشته است، رعایت کنند و خواسته هایش را برآورده سازند. این طرز رفتار معامله نیست بلکه اهرمی برای تربیت و اجتماعی کردن فرزندان است. پدر باید در خانواده قانون بگذارد و سلسله مراتب قدرت را تعیین کند. اول از همه باید بتواند اعمال قدرت کند و بدون احساس گناه یا خجالت، قوانین را سختگیرانه اما با مهربانی اجرا کند. بار دیگر تاکید می کنیم که فرزندان به ۲ مادر نیاز ندارند و وجود پدر ضروری است.
 
تفاوت، تبعیض
وی در پاسخ به این سوال که چرا با وجود سلسله مراتب قدرت در خانواده باز هم والدین ممکن است به یک فرزند محبت بیشتری نشان دهند، می گوید: هر فردی پس از والد شدن همچنان انسان است؛ انسانی با تمام کم و کاستی ها و خلاءهای شخصیتی. بنابراین کاملا طبیعی است که یکی از بچه ها بیشتر از بقیه مورد توجه قرار بگیرد و این خطا و یا گناهی نیست که والدین مرتکب آن می شوند. این مسئله به ویژه در فرهنگ رایج امروزی با توجه به طرح مسائلی مانند عدالت، مساوات و برابری در همه زمینه ها، بیشتر نمود پیدا می کند. بنابراین تاکید می کنیم که با رعایت سلسله مراتب قدرت و در صورت قرار گرفتن پدر در راس هرم قدرت در خانواده این مشکل خود به خود رفع می شود و اگر هم شکایتی باشد، غیرمنطقی است. پدر باید بر حسب توانایی ها بین فرزندان تفاوت قائل شود، اعمال قدرت کند، جایگاه هر فردی را تعیین و نقش خود را بازی کند. هیچ یک از این کارها به مفهوم تبعیض گذاشتن بین فرزندان نیست.این مشاور خانواده با اشاره به این که به هم ریختن سلسله مراتب قدرت در خانواده تبعیض نام دارد، تاکید می کند: اگر عضوی از اعضای خانواده که جایگاه پایین تری دارد، امتیازات بیشتری دریافت کند تبعیض روی داده و این عضو ممکن است کوچک ترین فرزند یا اولین فرزند باشد. در بسیاری از خانواده های امروزی و طبق فرهنگ قدیمی و سنتی ما، فرزندان ارشد خانواده ارج و قرب بیشتری نسبت به دیگر فرزندان دارند. اما درست به همین دلیل آسیب پذیرترند. این افراد غیراجتماعی هستند. بخشش کمتری دارند زیرا همواره کانون توجه و محبت بوده اند و توقع دارند در زندگی آینده شان هم همین اتفاق بیفتد. آن ها در سازگاری و انطباق پذیری با محیط پیرامون بیشتر دچار مشکل می شوند زیرا همواره چتر حمایتی بزرگ والدین روی سر آن ها بوده است. بچه های بزرگ تر از زندگی لذت کمتری می برند زیرا آستانه لذت بالایی را تجربه کرده اند و هرگز نمی توانند با لذت های کوچک و جزئی زندگی شادی داشته باشند و در حالی که خواهر و برادرهای کوچک تر با اندک چیزی شاد می شوند، آن ها نمی توانند آن میزان شادی را با دستاوردهای بزرگ تر تجربه کنند.گاهی در خانواده ها به فرزند کوچک تر توجه بیشتری می شود و حتی خواهر و برادرها تمایل زیادی به ابراز محبت به او دارند. فرزند کوچک بیشتر به علت سن کم و ضعف مورد حمایت والدین به ویژه مادر قرار می گیرد که این امر او را آسیب پذیر می کند. زیرا او همواره احساس وابستگی و نبود استقلال می کند و حمایت همه جانبه و همیشگی والدین را می خواهد و در صورت نبود این حمایت به سرعت احساس ضعف و ناتوانی می کند.

چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 23:20 :: نويسنده : ابوذر

 

 
اينگونه از دوست پسر يا دوست دختر خود ببريد!!!
اگر شما هم جزو اين دسته از افراد هستيد، بايد بدانيد كه مهم‌ترين قدم در قطع رابطه اين است كه با موضوع منطقي برخورد كنيد. در واقع بخش احساسي وجودتان را تا مدتي خاموش كنيد
 
 
 
در بین ازدواج هایی که به طور غیرسنتی انجام می شوند، تعداد زیادی دختر و پسر هستند که به دلیل ناتوانی در قطع رابطه دوستی شان، آن را ادامه می دهند. در واقع ازدواج می کنند، چون از ابتدا هدف آشنایی شان ازدواج بوده و با وجود تمام مشکلات و ناهماهنگی هایی که در رابطه شان احساس می کنند، به خاطر عادت به یکدیگر رابطه را تا مرحله ازدواج ادامه می دهند. برای آنها جدا شدن از یکدیگر غیر ممکن است حتی اگر زندگی در کنار همدیگر هم غیرممکن باشد!
 
 
منطقی صحبت کنید
در چنین شرایطی، واکنش احساسی حکم به ادامه دادن رابطه می کند و دختر و پسر مدام خود را قانع می کنند که شاید در آینده همه چیز تغییر کرد و این رابطه بهتر شد. اما بخش منطقی ذهنشان به آنها می گوید که این رابطه سرانجامی نخواهد داشت.
اگر شما هم جزو این دسته از افراد هستید، باید بدانید که مهم ترین قدم در قطع رابطه این است كه با موضوع منطقی برخورد كنید. در واقع بخش احساسی وجودتان را تا مدتی خاموش کنید ( اگرچه بسیار دشوار است اما غیرممکن نیست ) و بعد با بخش منطقی وجودتان به خود، طرف مقابل و رابطه تان نگاه کنید.
 
مطمئن باشید یک رابطه طولانی را که برای آن اهداف بلندمدتی تعریف کرده بودید، نمی توانید با احساسات خاتمه دهید. اگر بتوانید تكلیف تان را با خودتان روشن كنید و به قول معروف با خودتان كنار بیایید خواه ناخواه طرف مقابل را هم وادار می کنید که از فاز احساسی فاصله بگیرد و منطقی تر فکر کند.
آخرین دیدار را برنامه ریزی کنید
برای خاتمه دادن یک رابطه، موضوع را به صورت حضوری یا تلفنی مطرح کنید. اما اگر می دانید تاب تحمل اصرارهای طرف مقابل برای حفظ رابطه را ندارید، قبل از حضور در محل قرار، همه واکنش ها و پاسخ ها و اصرارهای احتمالی او را پیش بینی کرده و برای آن جوابی آماده کنید. این طور هم ذهن خودتان آماده تر است هم راحت تر او را قانع می کنید که این رابطه سرانجامی نخواهد داشت.
 
به او بگویید که فکر می کنید آینده مطلوبی در كنار هم نخواهید داشت و خوشبختی و آرامش را در آینده از هم دریغ خواهید کرد. بگویید این تصمیم به نفع هر دو شماست و امیدوارید سرنوشت خوبی در انتظارش باشد.
یک باره ببُرید
هر هدیه و یادگاری كه از او دارید برگردانید. اگرچه نگه داشتن یادگاری ها درخواستی است که او از شما خواهد داشت اما به یاد داشته باشید همین یادگاری های کوچک و به ظاهر کم اهمیت می توانند در دوران تنهایی و روزهایی که شما از بهم خوردن رابطه تان غمگین هستید ( و البته واکنش طبیعی هر جدایی هم غمگینی است ) شما را وسوسه کند تا رابطه را از سر بگیرید.
 
اگر ایمیل و پیامكی رد و بدل شده آنها را پاك كنید و هیچ تلفنی را از طرف او یا واسطه هایش نپذیرید. یک رابطه برای تمام شدن به قطع ناگهانی نیاز دارد. قطع ذره به ذره رابطه هر دو شما را زجر خواهد داد و احتمال برقراری مجدد رابطه را بالا می برد.
 
 
بی خبر نروید
معمولا حتی اگر وابستگی و علاقه ای هم شكل گرفته باشد، می بیند كه بعد از 2 یا 3 ماه کم کم به راحتی با مسئله كنار می آیید. اگر رابطه تان رسمی شده و خواستگاری با حضور خانواده ها انجام گرفته است هم بهتر است به همین شكل به خانواده طرف مقابل اطلاع داده شود. هرگز طرف مقابل را در بی خبری نگذارید. یک دفعه نروید و خود را گم و گور نکنید. دلایلتان را بگویید و شجاعانه با ماجرا رو به رو شوید.
بعد از جدایی چه کنید؟
بعد از جدایی تا مدتی غمگین هستید، پشیمان می شوید، احساس تنهایی می کنید، دوست دارید به خاطرات دو نفره تان مراجعه کنید و به تمام مکان هایی که با هم رفته اید سر بزنید. آهنگ های غمگین گوش دهید، رمان های عاشقانه بخوانید و گریه کنید... این ها همه طبیعی است.
اما نباید اجازه دهید این رفتارهای طبیعی، شما را از ادامه زندگی باز دارند. رابطه ای که سرانجامی ندارد، باید در نطفه خفه شود. این بزرگترین لطفی است که شما به خود و طرف مقابل می کنید.
بگذارید از او فقط خاطره ای باقی بماند، مثل دوستی که یک روز در قطار ملاقات کرده اید و مسیر هر دو شما بعد از چند ساعت از هم جدا شده و به سمت مقصد متفاوتی رفته اید.

 

جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 17:29 :: نويسنده : ابوذر

 
12 راه قبل از طلاق
روي يك كاغذ خوبي‌ها و بدي‌هاي همسرتان را بنويسيد. تجربه‌هاي مثبت و منفي‌اي كه در اين زندگي به دست آورديد را نيز فهرست كنيد.
 
 
اگر در گرفتن یک تصمیم قطعی برای ترک زندگی یا ادامه آن مانده اید می توانید از این راهنمایی های کلی و پیشنهادی استفاده کنید. به این 12 مسئله و نکته در زندگی زناشویی تان توجه کنید. اگر آنها را در زندگی تان لحاظ کردید و به نتیجه رسیدید می توانید راحت تر برای ماندن یا ترک رابطه تصمیم بگیرید:
1 - زود جدا نشوید : 
شما برای ازدواج وقت، انرژی، پول، امیدها و رویاهایتان را هزینه کردید. فقط کسانی از جدایی شان رضایت دارند و احساس گناه و خطا نمی کنند که مطمئن باشند تمام تلاششان را برای بهتر کردن این رابطه کرده اند اما چیزی تغییر نکرد. پیش از تصمیم گیری سعی کنید همه انرژی تان را برای بهبود رابطه ای که درآن هستید بگذارید.
2 - فرزندانتان را درنظر بگیرید و تأثیر طلاق را بر زندگی آنها جدی بگیرید : 
کودک نوپا، بچه دبستانی و فرزندتان که از لحاظ عاطفی به پدر و مادرش وابسته است را نمی توانید قربانی تصمیم های خودخواهانه خودتان بکنید. تصمیم برای طلاق یا زندگی در شرایطی که به کودک آسیب های روانی وارد می شود بسیار حساس است. تغییر شرایط مالی، مکان زندگی و سبک زندگی برای کودک بسیار سخت است و او را تحت تأثیر قرار می دهد.
3 - اگر همسرتان اعتیاد دارد و یا خشونت طلب است از همه فرصت های درمانی و حمایت های اجتماعی و خانوادگی تان استفاده کنید.  
مثلاً اگر همسرتان اعتیاد دارد پیش از تصمیم به جدایی به مشاوره بروید. او را به مراکز ترک اعتیاد بفرستید. از روانپزشکان کمک بگیرید و از خانواده بخواهید تا او را برای حفظ زندگی ترغیب و تشویق کنند. اما اگر بعد از همه تلاش ها و برنامه ریزی هایتان او رویه اش را تغییر نداد گزینه جدایی انتخاب خوبی است زیرا اگر فرزندانی هم داشته باشید آنها را از این بلای خانمان سوز دور نگه می دارید.
4 - تغییر کنید : 
چطور می توانید همسر بهتری باشید؟ در بیشتر مواقع لازم است کمی انعطاف پذیر باشید زمانی که خودتان را تغییر می دهید و عادت ها و تفکرات اشتباهتان را کنار می گذارید نتیجه اش را در تغییر رفتار همسرتان خواهید دید. گاهی شما تلاش می کنید با اجبار همسرتان را تغییر بدهید غافل از اینکه خودتان باید عوض شوید. این به این معنی نیست که همسرتان هیچ ایرادی ندارد. شاید ریشه مشکلات از او باشد اما زمانی که انعطاف پذیر باشید، او را نیز تغییر می دهید بدون اینکه مجبور به بحث و دعوا بر سر این موضوع شوید.
5 ـ مشاوره بگیرید :
اگر از آن دسته آدم هایی هستید که رفتن پیش یک مشاور خانواده را وقت تلف کردن یا پول دور ریختن می دانید، بسیار اشتباه می کنید. این طرز تفکر غلط را کنار بگذارید و مطمئن باشید کمی هزینه برای حفظ زندگی به شما ضرری نمی زند.
6 - همسرتان را پیش مشاور ببرید :
او را تشویق کنید تا برای حل مشکلاتی که در رابطه به وجود آمده است با مشاور گفت و گو کند. شاید او مخالفت کند اما اگر ببیند شما برای جدایی جدی هستید و زندگیش را دوست داشته باشد، حتماً به پیشنهاد شما گوش خواهد داد. اگر او این پیشنهاد را نپذیرد و همچنان برسر مواضعش باشد، تصمیم گیری را برای هردوی شما سخت خواهد کرد.
7 - خودتان را امتحان کنید :
پیش از جدایی با توافق همسرتان، مستقل زندگی کنید. آیا به او وابسته هستید؟ آیا در این مدت به آرامش رسیدید؟ آیا دلتان برایش تنگ می شود یا خوشحال هستید؟ آیا به تنهایی از پس زندگی برمی آیید؟ این روش به شما کمک می کند بیشتر و عمیق تر فکر کنید. مطمئن باشید به نتایج جالبی می رسید.
8 ـ همسرتان را ارزیابی کنید :
روی یک کاغذ خوبی ها و بدی های همسرتان را بنویسید. تجربه های مثبت و منفی ای که در این زندگی به دست آوردید را نیز فهرست کنید. هر روز به این ویژگی ها چیزی اضافه کنید. از همسرتان نیز بخواهید همین کار را بکند. فهرست هایتان را باهم مقایسه کنید. چه می بینید؟ امید برای بهبود زندگی یا نتایجی تأسف بار؟
9 ـ نا امیدانه رفتار نکنید :
ممکن است به خاطر افسردگی و فشاری که در زندگی تحمل کرده اید نتوانید برای ادامه زندگی قدمی بردارید و تلاشی بکنید. وضعیت روحی تان را بررسی کنید آیا روزها خوشحال هستید. آیا فرزندانتان را دوست دارید؟ آیا به خودتان اهمیت می دهید. پاسخ هر کدام از اینها اگر نه باشد به این معنی است که از لحاظ روحی ضعیف شده اید. ممکن است این حالت مانع تحرک و تلاش شما برای بهبود وضعیت رابطه تان باشد. اگر این چنین است به فکر درمان باشید.
10 ـ عشق را رها نکنید :
علاقه می تواند مشکل گشای شما باشد. اگر می بینید هنوز هم همسرتان را دوست دارید و نگاه دلسوزانه ای به زندگی دارید می توانید برای بهبود رابطه امیدوار باشد. اما نفرت دریچه های قلب و فکر شما را برای مسالمت و همزیستی همدلانه با همسرتان مسدود خواهد کرد. اگر همسرتان رفتاری دارد که شما را آزار می دهد اما باز هم در درون وجودتان بارقه های محبت را می بینید برای زندگی تلاش کنید و تصمیم برای طلاق را عقب بیندازید.
11 ـ برای همسرتان نامه بنویسید :
اگر نمی توانید احساساتتان را بیان کنید آنها را در نامه ای برای همسرتان شرح بدهید. زن و شوهرهای زیادی هستند که مشکلات، افکار و احساساتشان را برای یکدیگر می نویسند و از آن نتیجه می گیرند. این روش نه قدیمی و نه بی فایده است. گزینه ای است که شاید همسرتان از آن خوشش بیاید.
12 ـ آخرین راه : اگر همه تلاشتان را در مدت زمانی حداقل یک ساله کردید و همسرتان هیچ تغییری نکرد و زندگی تان سخت تر شد تصمیم برای جدایی چندان غیرمعقول نخواهد بود. در هر صورت این زندگی شماست که از این رابطه آسیب می بیند و خودخواهانه نیست اگر نمی خواهید اجازه بدهید کسی آن را با فشارهای روانی، آسیب های روحی و عاطفی و جسمی خراب کند.

جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 17:27 :: نويسنده : ابوذر

 
وقتي نمي‌دانيد چطور علاقه‌تان را به همسرتان نشان دهيد

زندگي‌تان را نجـــات دهيــــد

سكوت در زندگي زناشويي يعني تمام شدن همه چيز. اگر مي‌خواهيد ارتباط‌تان مثل روز اول پيش برود چاره‌اي جز مطرح كردن خواسته‌ها و احساسات‌تان نخواهيد داشت. يادتان نرود كه همين نگفتن‌هاي كوچك مي‌تواند انباري از احساسات مطرح نشده در شما بسازد و ارتباطي كه از خراب شدنش مي‌ترسيد را تهديد كند. پس اگر مي‌خواهيد با همسرتان رابطه نزديك‌تري داشته باشيد، با كمك اين راه‌ها احساسات و خواسته هايتان را بيان كنيد


راه و رسم درد دل كردن با زن‌ها

 شايد فكر كنيد كه دنياي شما و همسر خانه دارتان، آنقدر با هم تفاوت مي‌كند كه حرف‌ها و مشكلات‌تان برايش قابل درك نخواهد بود اما اشتباه مي‌كنيد. اگر شما بخواهيد و برايش تلاش كنيد، در يك زندگي مشترك فاصله تفكرات شما و همسرتان كمتر از چيزي خواهد شد كه انتظارش را داريد. اگر هر روز برايش از خاطرات كارتان و شرايط‌تان صحبت كنيد، درك مشكلات شما برايش آسان‌تر خواهد بود. اگر هر روز او را از احساسات‌تان و مشكلاتي كه برايتان پيش آمده با خبر كنيد، او بهترين همراه‌تان خواهد شد و در مواقعي كه حتي انتظارش را نداريد به شما كمك خواهد كرد.

 نقش مرد داستان‌هاي عاشقانه را بازي نكنيد و فكر نكنيد كه يك تنه بايد جور همه مشكلات را بكشيد و نگذاريد كسي از آن‌ها خبردار شود. اگر همسر شما در جريان مشكلات‌تان باشد، حتي در صورتي كه راه حلي براي‌شان نداشته باشد، درك احساس‌تان برايش آسان‌تر خواهد بود. پس باز زندگي را به تنهايي به دوش نكشيد.

 اگر موضوعي شما را آزار داده آن را پنهان نكنيد. نه با دعوا و نه با تهديد بلكه در كمال دوستي و آرامش خواسته‌تان را به او بگوييد. اگر كاري كرده كه از آن ناراضي هستيد و حرفي زده كه شما را ناراحت كرده، سعي كنيد بدون به تعويق انداختن اين موضوع و انبار كردن ناراحتي‌هاي‌تان روي هم در موردش با هم صحبت كنيد. با زبان خودش وارد بحث شويد و نگذاريد كه انتقاد شما او را مضطرب يا ناراحت كند.

 قرار نيست براي راحت كردن خودتان به همه خواسته‌هاي او جواب منفي بدهيد اما بايد قدرت نه گفتن را هم به توانايي‌هاي ديگرتان اضافه كنيد. از ترس ناراحتي او يا ايجاد تنش در زندگي مسئوليت‌هايي كه خارج از توا‌ن‌تان هستند يا براي‌تان فشاري غيرقابل تحمل دارند را قبول نكنيد. هرگز براي خوشحال كردنش وعده‌اي به او ندهيد كه عملي كردنش براي‌تان تبديل به يك استرس بزرگ و فشار رواني شود. غم‌ها و شادي‌هاي رابطه را با هم تحمل كنيد. از اين طريق احساسات ديگري را بهتر خواهيد شناخت و باعث خواهيد شد كه هر روز بيشتر از روز قبل به يكديگر نزديك شويد.

 اگر از گفتن موضوعي هراس داريد و فكر مي‌كنيد به رابطه شما آسيب مي‌زند، سعي كنيد كه با زبان همسرتان اين حس يا اين واقعيت را با او در ميان بگذاريد. خط قرمزهايش را بشناسيد و بفهميد كه مطرح كردن اين موضوع با چه واژه‌ها و در چه شرايطي به نفع رابطه شما تمام مي‌شود. يادتان نرود در دنياي زندگي مشترك، هيچ حرفي نبايد ناگفته بماند بلكه بايد تمامي حرف‌هاي‌تان را با زبان و حال و هواي مناسب خودش به زبان بياوريد.
 

جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 11:9 :: نويسنده : ابوذر

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید. در حد توان علمی،دینی و تجربی در مورد مسائل مربوط به ازدواج به شما دوستان مشاوره و راهنمایی خواهم داد.منتظر نظرات،پیشنهادات و انتقادات شما هستم. به شما بازدیدکننده عزیز پیشنهاد میکنم مطالب گذشته موجود در آرشیو رو هم حتما مطالعه کنید.
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 20
بازدید ماه : 187
بازدید کل : 70477
تعداد مطالب : 105
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1



Alternative content