سنت پیامبر آخرالزمان: ازدواج
روابط قبل و بعد،موانع،آسیبها و... در ازدواج
![]() اگر شما هم جزو اين دسته از افراد هستيد، بايد بدانيد كه مهمترين قدم در قطع رابطه اين است كه با موضوع منطقي برخورد كنيد. در واقع بخش احساسي وجودتان را تا مدتي خاموش كنيد
در بین ازدواج هایی که به طور غیرسنتی انجام می شوند، تعداد زیادی دختر و پسر هستند که به دلیل ناتوانی در قطع رابطه دوستی شان، آن را ادامه می دهند. در واقع ازدواج می کنند، چون از ابتدا هدف آشنایی شان ازدواج بوده و با وجود تمام مشکلات و ناهماهنگی هایی که در رابطه شان احساس می کنند، به خاطر عادت به یکدیگر رابطه را تا مرحله ازدواج ادامه می دهند. برای آنها جدا شدن از یکدیگر غیر ممکن است حتی اگر زندگی در کنار همدیگر هم غیرممکن باشد!
منطقی صحبت کنید
در چنین شرایطی، واکنش احساسی حکم به ادامه دادن رابطه می کند و دختر و پسر مدام خود را قانع می کنند که شاید در آینده همه چیز تغییر کرد و این رابطه بهتر شد. اما بخش منطقی ذهنشان به آنها می گوید که این رابطه سرانجامی نخواهد داشت.
اگر شما هم جزو این دسته از افراد هستید، باید بدانید که مهم ترین قدم در قطع رابطه این است كه با موضوع منطقی برخورد كنید. در واقع بخش احساسی وجودتان را تا مدتی خاموش کنید ( اگرچه بسیار دشوار است اما غیرممکن نیست ) و بعد با بخش منطقی وجودتان به خود، طرف مقابل و رابطه تان نگاه کنید.
مطمئن باشید یک رابطه طولانی را که برای آن اهداف بلندمدتی تعریف کرده بودید، نمی توانید با احساسات خاتمه دهید. اگر بتوانید تكلیف تان را با خودتان روشن كنید و به قول معروف با خودتان كنار بیایید خواه ناخواه طرف مقابل را هم وادار می کنید که از فاز احساسی فاصله بگیرد و منطقی تر فکر کند.
آخرین دیدار را برنامه ریزی کنید
برای خاتمه دادن یک رابطه، موضوع را به صورت حضوری یا تلفنی مطرح کنید. اما اگر می دانید تاب تحمل اصرارهای طرف مقابل برای حفظ رابطه را ندارید، قبل از حضور در محل قرار، همه واکنش ها و پاسخ ها و اصرارهای احتمالی او را پیش بینی کرده و برای آن جوابی آماده کنید. این طور هم ذهن خودتان آماده تر است هم راحت تر او را قانع می کنید که این رابطه سرانجامی نخواهد داشت.
به او بگویید که فکر می کنید آینده مطلوبی در كنار هم نخواهید داشت و خوشبختی و آرامش را در آینده از هم دریغ خواهید کرد. بگویید این تصمیم به نفع هر دو شماست و امیدوارید سرنوشت خوبی در انتظارش باشد.
یک باره ببُرید
هر هدیه و یادگاری كه از او دارید برگردانید. اگرچه نگه داشتن یادگاری ها درخواستی است که او از شما خواهد داشت اما به یاد داشته باشید همین یادگاری های کوچک و به ظاهر کم اهمیت می توانند در دوران تنهایی و روزهایی که شما از بهم خوردن رابطه تان غمگین هستید ( و البته واکنش طبیعی هر جدایی هم غمگینی است ) شما را وسوسه کند تا رابطه را از سر بگیرید.
اگر ایمیل و پیامكی رد و بدل شده آنها را پاك كنید و هیچ تلفنی را از طرف او یا واسطه هایش نپذیرید. یک رابطه برای تمام شدن به قطع ناگهانی نیاز دارد. قطع ذره به ذره رابطه هر دو شما را زجر خواهد داد و احتمال برقراری مجدد رابطه را بالا می برد.
بی خبر نروید
معمولا حتی اگر وابستگی و علاقه ای هم شكل گرفته باشد، می بیند كه بعد از 2 یا 3 ماه کم کم به راحتی با مسئله كنار می آیید. اگر رابطه تان رسمی شده و خواستگاری با حضور خانواده ها انجام گرفته است هم بهتر است به همین شكل به خانواده طرف مقابل اطلاع داده شود. هرگز طرف مقابل را در بی خبری نگذارید. یک دفعه نروید و خود را گم و گور نکنید. دلایلتان را بگویید و شجاعانه با ماجرا رو به رو شوید.
بعد از جدایی چه کنید؟
بعد از جدایی تا مدتی غمگین هستید، پشیمان می شوید، احساس تنهایی می کنید، دوست دارید به خاطرات دو نفره تان مراجعه کنید و به تمام مکان هایی که با هم رفته اید سر بزنید. آهنگ های غمگین گوش دهید، رمان های عاشقانه بخوانید و گریه کنید... این ها همه طبیعی است.
اما نباید اجازه دهید این رفتارهای طبیعی، شما را از ادامه زندگی باز دارند. رابطه ای که سرانجامی ندارد، باید در نطفه خفه شود. این بزرگترین لطفی است که شما به خود و طرف مقابل می کنید.
بگذارید از او فقط خاطره ای باقی بماند، مثل دوستی که یک روز در قطار ملاقات کرده اید و مسیر هر دو شما بعد از چند ساعت از هم جدا شده و به سمت مقصد متفاوتی رفته اید.
جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 17:29 :: نويسنده : ابوذر
![]() روي يك كاغذ خوبيها و بديهاي همسرتان را بنويسيد. تجربههاي مثبت و منفياي كه در اين زندگي به دست آورديد را نيز فهرست كنيد.
اگر در گرفتن یک تصمیم قطعی برای ترک زندگی یا ادامه آن مانده اید می توانید از این راهنمایی های کلی و پیشنهادی استفاده کنید. به این 12 مسئله و نکته در زندگی زناشویی تان توجه کنید. اگر آنها را در زندگی تان لحاظ کردید و به نتیجه رسیدید می توانید راحت تر برای ماندن یا ترک رابطه تصمیم بگیرید:
1 - زود جدا نشوید :
شما برای ازدواج وقت، انرژی، پول، امیدها و رویاهایتان را هزینه کردید. فقط کسانی از جدایی شان رضایت دارند و احساس گناه و خطا نمی کنند که مطمئن باشند تمام تلاششان را برای بهتر کردن این رابطه کرده اند اما چیزی تغییر نکرد. پیش از تصمیم گیری سعی کنید همه انرژی تان را برای بهبود رابطه ای که درآن هستید بگذارید.
2 - فرزندانتان را درنظر بگیرید و تأثیر طلاق را بر زندگی آنها جدی بگیرید :
کودک نوپا، بچه دبستانی و فرزندتان که از لحاظ عاطفی به پدر و مادرش وابسته است را نمی توانید قربانی تصمیم های خودخواهانه خودتان بکنید. تصمیم برای طلاق یا زندگی در شرایطی که به کودک آسیب های روانی وارد می شود بسیار حساس است. تغییر شرایط مالی، مکان زندگی و سبک زندگی برای کودک بسیار سخت است و او را تحت تأثیر قرار می دهد.
3 - اگر همسرتان اعتیاد دارد و یا خشونت طلب است از همه فرصت های درمانی و حمایت های اجتماعی و خانوادگی تان استفاده کنید.
مثلاً اگر همسرتان اعتیاد دارد پیش از تصمیم به جدایی به مشاوره بروید. او را به مراکز ترک اعتیاد بفرستید. از روانپزشکان کمک بگیرید و از خانواده بخواهید تا او را برای حفظ زندگی ترغیب و تشویق کنند. اما اگر بعد از همه تلاش ها و برنامه ریزی هایتان او رویه اش را تغییر نداد گزینه جدایی انتخاب خوبی است زیرا اگر فرزندانی هم داشته باشید آنها را از این بلای خانمان سوز دور نگه می دارید.
4 - تغییر کنید :
چطور می توانید همسر بهتری باشید؟ در بیشتر مواقع لازم است کمی انعطاف پذیر باشید زمانی که خودتان را تغییر می دهید و عادت ها و تفکرات اشتباهتان را کنار می گذارید نتیجه اش را در تغییر رفتار همسرتان خواهید دید. گاهی شما تلاش می کنید با اجبار همسرتان را تغییر بدهید غافل از اینکه خودتان باید عوض شوید. این به این معنی نیست که همسرتان هیچ ایرادی ندارد. شاید ریشه مشکلات از او باشد اما زمانی که انعطاف پذیر باشید، او را نیز تغییر می دهید بدون اینکه مجبور به بحث و دعوا بر سر این موضوع شوید.
5 ـ مشاوره بگیرید :
اگر از آن دسته آدم هایی هستید که رفتن پیش یک مشاور خانواده را وقت تلف کردن یا پول دور ریختن می دانید، بسیار اشتباه می کنید. این طرز تفکر غلط را کنار بگذارید و مطمئن باشید کمی هزینه برای حفظ زندگی به شما ضرری نمی زند.
6 - همسرتان را پیش مشاور ببرید :
او را تشویق کنید تا برای حل مشکلاتی که در رابطه به وجود آمده است با مشاور گفت و گو کند. شاید او مخالفت کند اما اگر ببیند شما برای جدایی جدی هستید و زندگیش را دوست داشته باشد، حتماً به پیشنهاد شما گوش خواهد داد. اگر او این پیشنهاد را نپذیرد و همچنان برسر مواضعش باشد، تصمیم گیری را برای هردوی شما سخت خواهد کرد.
7 - خودتان را امتحان کنید :
پیش از جدایی با توافق همسرتان، مستقل زندگی کنید. آیا به او وابسته هستید؟ آیا در این مدت به آرامش رسیدید؟ آیا دلتان برایش تنگ می شود یا خوشحال هستید؟ آیا به تنهایی از پس زندگی برمی آیید؟ این روش به شما کمک می کند بیشتر و عمیق تر فکر کنید. مطمئن باشید به نتایج جالبی می رسید.
8 ـ همسرتان را ارزیابی کنید :
روی یک کاغذ خوبی ها و بدی های همسرتان را بنویسید. تجربه های مثبت و منفی ای که در این زندگی به دست آوردید را نیز فهرست کنید. هر روز به این ویژگی ها چیزی اضافه کنید. از همسرتان نیز بخواهید همین کار را بکند. فهرست هایتان را باهم مقایسه کنید. چه می بینید؟ امید برای بهبود زندگی یا نتایجی تأسف بار؟
9 ـ نا امیدانه رفتار نکنید :
ممکن است به خاطر افسردگی و فشاری که در زندگی تحمل کرده اید نتوانید برای ادامه زندگی قدمی بردارید و تلاشی بکنید. وضعیت روحی تان را بررسی کنید آیا روزها خوشحال هستید. آیا فرزندانتان را دوست دارید؟ آیا به خودتان اهمیت می دهید. پاسخ هر کدام از اینها اگر نه باشد به این معنی است که از لحاظ روحی ضعیف شده اید. ممکن است این حالت مانع تحرک و تلاش شما برای بهبود وضعیت رابطه تان باشد. اگر این چنین است به فکر درمان باشید.
10 ـ عشق را رها نکنید :
علاقه می تواند مشکل گشای شما باشد. اگر می بینید هنوز هم همسرتان را دوست دارید و نگاه دلسوزانه ای به زندگی دارید می توانید برای بهبود رابطه امیدوار باشد. اما نفرت دریچه های قلب و فکر شما را برای مسالمت و همزیستی همدلانه با همسرتان مسدود خواهد کرد. اگر همسرتان رفتاری دارد که شما را آزار می دهد اما باز هم در درون وجودتان بارقه های محبت را می بینید برای زندگی تلاش کنید و تصمیم برای طلاق را عقب بیندازید.
11 ـ برای همسرتان نامه بنویسید :
اگر نمی توانید احساساتتان را بیان کنید آنها را در نامه ای برای همسرتان شرح بدهید. زن و شوهرهای زیادی هستند که مشکلات، افکار و احساساتشان را برای یکدیگر می نویسند و از آن نتیجه می گیرند. این روش نه قدیمی و نه بی فایده است. گزینه ای است که شاید همسرتان از آن خوشش بیاید.
12 ـ آخرین راه : اگر همه تلاشتان را در مدت زمانی حداقل یک ساله کردید و همسرتان هیچ تغییری نکرد و زندگی تان سخت تر شد تصمیم برای جدایی چندان غیرمعقول نخواهد بود. در هر صورت این زندگی شماست که از این رابطه آسیب می بیند و خودخواهانه نیست اگر نمی خواهید اجازه بدهید کسی آن را با فشارهای روانی، آسیب های روحی و عاطفی و جسمی خراب کند.
جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 17:27 :: نويسنده : ابوذر
وقتي نميدانيد چطور علاقهتان را به همسرتان نشان دهيد
زندگيتان را نجـــات دهيــــد سكوت در زندگي زناشويي يعني تمام شدن همه چيز. اگر ميخواهيد ارتباطتان مثل روز اول پيش برود چارهاي جز مطرح كردن خواستهها و احساساتتان نخواهيد داشت. يادتان نرود كه همين نگفتنهاي كوچك ميتواند انباري از احساسات مطرح نشده در شما بسازد و ارتباطي كه از خراب شدنش ميترسيد را تهديد كند. پس اگر ميخواهيد با همسرتان رابطه نزديكتري داشته باشيد، با كمك اين راهها احساسات و خواسته هايتان را بيان كنيد راه و رسم درد دل كردن با زنها
شايد فكر كنيد كه دنياي شما و همسر خانه دارتان، آنقدر با هم تفاوت ميكند كه حرفها و مشكلاتتان برايش قابل درك نخواهد بود اما اشتباه ميكنيد. اگر شما بخواهيد و برايش تلاش كنيد، در يك زندگي مشترك فاصله تفكرات شما و همسرتان كمتر از چيزي خواهد شد كه انتظارش را داريد. اگر هر روز برايش از خاطرات كارتان و شرايطتان صحبت كنيد، درك مشكلات شما برايش آسانتر خواهد بود. اگر هر روز او را از احساساتتان و مشكلاتي كه برايتان پيش آمده با خبر كنيد، او بهترين همراهتان خواهد شد و در مواقعي كه حتي انتظارش را نداريد به شما كمك خواهد كرد. نقش مرد داستانهاي عاشقانه را بازي نكنيد و فكر نكنيد كه يك تنه بايد جور همه مشكلات را بكشيد و نگذاريد كسي از آنها خبردار شود. اگر همسر شما در جريان مشكلاتتان باشد، حتي در صورتي كه راه حلي برايشان نداشته باشد، درك احساستان برايش آسانتر خواهد بود. پس باز زندگي را به تنهايي به دوش نكشيد. اگر موضوعي شما را آزار داده آن را پنهان نكنيد. نه با دعوا و نه با تهديد بلكه در كمال دوستي و آرامش خواستهتان را به او بگوييد. اگر كاري كرده كه از آن ناراضي هستيد و حرفي زده كه شما را ناراحت كرده، سعي كنيد بدون به تعويق انداختن اين موضوع و انبار كردن ناراحتيهايتان روي هم در موردش با هم صحبت كنيد. با زبان خودش وارد بحث شويد و نگذاريد كه انتقاد شما او را مضطرب يا ناراحت كند. قرار نيست براي راحت كردن خودتان به همه خواستههاي او جواب منفي بدهيد اما بايد قدرت نه گفتن را هم به تواناييهاي ديگرتان اضافه كنيد. از ترس ناراحتي او يا ايجاد تنش در زندگي مسئوليتهايي كه خارج از توانتان هستند يا برايتان فشاري غيرقابل تحمل دارند را قبول نكنيد. هرگز براي خوشحال كردنش وعدهاي به او ندهيد كه عملي كردنش برايتان تبديل به يك استرس بزرگ و فشار رواني شود. غمها و شاديهاي رابطه را با هم تحمل كنيد. از اين طريق احساسات ديگري را بهتر خواهيد شناخت و باعث خواهيد شد كه هر روز بيشتر از روز قبل به يكديگر نزديك شويد. اگر از گفتن موضوعي هراس داريد و فكر ميكنيد به رابطه شما آسيب ميزند، سعي كنيد كه با زبان همسرتان اين حس يا اين واقعيت را با او در ميان بگذاريد. خط قرمزهايش را بشناسيد و بفهميد كه مطرح كردن اين موضوع با چه واژهها و در چه شرايطي به نفع رابطه شما تمام ميشود. يادتان نرود در دنياي زندگي مشترك، هيچ حرفي نبايد ناگفته بماند بلكه بايد تمامي حرفهايتان را با زبان و حال و هواي مناسب خودش به زبان بياوريد. جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 11:9 :: نويسنده : ابوذر
در سال اخیر عدم تعهد در روابط يك معضل اجتماعي تبدیل شده و خيليها دنبال پاسخ اين سوال هستند كه چرا زوجين به يكديگر خیانت ميكنند؟..
هيچ خانوادهاي به قصد از هم پاشيــدن تشكيل نمــيشود. هيچكس دلــش نمــيخواهد سرنوشت خانوادهاي كه با هزار اميد و آرزو ميسازد، دعوا و كشمكش و دست آخر جدايي باشد. همه زوجها در آغاز زندگي مشتركشان متعهد ميشوند تا پايان راه كنار هم بمانند و از مسير تعهداتشان خارج نشوند. نه فقط در ايران كه در همه جاي دنيا اين پايداري و ثبات براي خانوادهها مهم است و حتي سلامت روحي و رواني بچهها و تربيت درست آنها به همين ثبات و پايبندي زن و شوهر نسبت به هم بستگي دارد اما بهنظر ميرسد در سالهاي اخير موضوع پايبند نبودن زوجين نسبت به هم به يك معضل اجتماعي در جهان تبديل شده و خيليها دنبال پاسخ اين سوال هستند كه چرا گاهي زوجين يكديگر را فراموش ميكنند و از مسير مشترك و اصلي زندگي خارج ميشوند؟ آدمهايي كه لب مرز هستند
دلايل متعددي براي گريز زوجها از تعهد و پايبندي نسبت به زندگي وجود دارد اما موضوع اختلالي كه در شخصيت برخي افراد وجود دارد يكي از دلايل علمي و تخصصي محسوب ميشود. در اين حالت، فرد به ظاهر سالم و بدون توهم و هذيان بهنظر ميرسد و حتي فردي اجتماعي است، اما در تفكراتش مشكل دارد و كسي به جز فردي كه با او زندگي ميكند، نميتواند به تفكرات دروني عجيب و غريبش پي ببرد. چنين فردي متفاوت فكر ميكند و در زندگي با شريكش هم ميخواهد تفكرات خودش را به او بقبولاند. اين افراد كارهاي طبيعي افراد عادي را انجام نميدهند و دوست دارند به همه اين باور را بدهند كه كارهاي عجيب خودشان درست است. يكي از اختلالات شخصيتي كه باعث بروز چنين حالاتي ميشود شخصيت مرزي نام دارد. افرادي كه شخصيت مرزي دارند، ثبات خلقي ندارند و هر لحظه و هر روز يك مدل هستند. گاهي خوشحالاند و اظهار علاقه ميكنند و گاهي هم مضطرب و بدحال ميشوند. در چنين افرادي ممكن است، محيط و افراد ديگر در بروز اختلالات تاثير بگذارند اما عامل اصلي اختلال شخصيت، خود فرد است كه توانايي ايستايي و ثبات در عقيده را ندارد. تقصير من نيست
در افراد عادي هم در شرايط مختلف تغييرات خلق و خوي بهوجود ميآيد اما با گذشت مدت زماني كوتاه به حالت عادي باز ميگردند. بعضي از افراد اختلال شخصيت مرزي ثبات گفتاري هم ندارند. وقتي ثبات گفتاري، ثبات عقيده و ثبات خلقي در يك زندگي زناشويي، وجود نداشته باشد طبيعي است كه مشكلات آغاز ميشود. اين افراد به همسر خود ابراز علاقه ميكنند ولي ممكن است جاي ديگري هم سرگرم باشند و همين احساسات وعلاقه را به فرد ديگري هم ابراز كنند. در ميان افراد بيثبات، عدهاي وجود دارند كه مشكلات بيتعادل بودن رفتار خود را به طرف مقابل نسبت ميدهند. به طرف مقابل خود ميگويند؛ ايراد توست كه من به ديگري گرايش پيدا كردهام و حتي پايبند نبودن خود را به طرف مقابل مربوط ميدانند. حتي گاهي اوقات اين افراد ثبات شغلي معقولي هم ندارند و ممكن است در يك فاصله زماني كوتاه چند بار شغل خود را تغيير دهند. اين افراد در محيط كار بيهيچ بهانهاي قطع ارتباط ميكنند و ديگران را مقصر ميدانند يعني حتي ناسازگاري خود با محيط را بر گردن ديگران مياندازند. گاه شاد، گاه غمگين
گروه ديگري نيز از افراد بيثبات وجود دارند كه از نوعي افسردگي موسوم به افسردگي دو قطبي رنج ميبرند. اين افراد افسردههايي هستند كه در برخي موارد حالت افراد افسرده و نگران را دارند و در ديگر حالات دچار شيدايي و سرخوشي بيش از اندازه ميشوند. يعني بدون علت خاصي شادند، ميخندند و سر خوشاند. در حقيقت اين افراد بهدليل مواد بيوشيميايي كه در مغزشان وجود دارد بدون دلايل خارجي و محيطي، شاد يا غمگين هستند. اينها در حالت افسردگي يك سري حالات و علائم خاص دارند و در شادي و سرخوشي يك سري حالات، حرفها و رفتارهاي خاص ديگر. وسواسيهاي بلاتكليف
گروه ديگري از افراد دچار عارضهاي به نام وسواس فكري هستند كه نيازمند بررسي و درمان خواهند بود. اين افراد را ميتوانيم با يك مثال بررسي كنيم؛ مرد متاهلي را درنظر بگيريد كه از زندگي خود راضي است اما در طول رخدادهاي محيط خارج از منزل با خانم ديگري آشنا ميشود. او قصد جدايي از همسرش را نداشته و از زندگياش گلايهاي ندارد. حتي ميگويد همسرم خوب است و قصد جدايي ندارم. فرزندان خوبي دارم. با خانم جديدي هم كه آشنا شدهام به درد من براي زندگي نميخورد و قصد ندارم با او ازدواج كنم اما نميدانم چرا نميتوانم از او دل بكنم و او را كنار بگذارم. اين افراد بين 2 حالت زندگي در تعارض هستند و نميتوانند راه درست را انتخاب كنند. اينها نيازمند كمك و حمايتاند و بايد تحت نظر و درمان قرار بگيرند. اگر چه برخي اوقات اين افراد در پوشش شرع و دين روابط خود را توجيه ميكنند اما بايد به آنها گفت كه شايد در گذشته مثل دوران جنگ و نياز به ازدياد نسل، ازدواج يا آشنايي با خانم ديگري بهمنظور حمايت خانوادگي توجيه داشت اما امروزه رضايت همسر اول براي ازدواج موقت يا دائم با زن ديگر، لازم و ضروري است و تاكيد ميشود در غيراين صورت بروز مشكلات زناشويي حتمي و جدي خواهد بود. در چنين شرايطي شيرازه زندگي به هم ميخورد و مسير آن به سوي جدايي، طلاق و حتي خيانت كشيده ميشود. مرداني كه همسر سنتي ميخواهند اما...
مهمترين عاملي كه به انسان براي حل اين مشكلات كمك ميكند، علتيابي است. متاسفانه عده زيادي از افرادي كه دچار چنين مشكلاتي در زندگي ميشوند قبل از آنكه فكر علتيابي باشند دنبال راه چاره ميگردند. در چنين شرايطي بايد قبل از هر چيز سببشناسي كرد و ديد كه طرف مقابل در كدام يك از گروههاي مذكور قرار ميگيرد. بايد پذيرفت كه زنان هم نسبت به سالهاي پيش و حتي دهههاي قبل تغيير كردهاند. در گذشته خانمها سنتي زندگي ميكردند و سنتي ازدواج ميكردند. اما امروزه زنان در اجتماع حضور يافته و از رفتارها و جايگاه سنتي خود فاصله گرفتهاند؛ دانشگاه ميروند وتحصيل ميكنند و در مدارج مختلف شغلي جاي ميگيرند. اين در حالي است كه در طول اين سالها مردان نيازي به تغيير در خود نديدهاند و هيچ تغيير اساسياي پيدا نكردهاند. امروزه زنان ديگر سنتي فكر نكرده و سنتي زندگي نميكنند اما مردان سنتياند و همچنان دوست دارند تا همسران سنتي داشته باشند. اكنون ديگر مردان با روشهاي سنتي نميتوانند همسر خود را خوشحال كنند. شايد اگر سالهاي دور بود و زنان سنتي بودند، مرد همسر ديگري انتخاب ميكرد و زن اول هيچ اعتراضي نداشت اما امروزه ديگر نميتوان چيزي حالي را تصور كرد. به جزئيات هم فكر كنيد
زن و شوهر بايد هميشه براي هم جاذبه داشته باشند، يعني براي يكديگر جاذبه ايجاد كنند. وقتي از مرداني كه به همسر خود خيانت كردهاند درباره دلايلشان ميپرسيم، گروهي از آنان با تاكيد براين كه همسر خود را دوست دارند و هيچ حس بدي نسبت به ادامه زندگي با او ندارند ميگويند به تازگي همسرشان كمي بداخلاق شده است. گروهي ديگر اگرچه تمايل به جدايي و طلاق ندارند ولي علت آشنايي خود با زني ديگر را شكل ظاهري او يا مثلا افزايش وزن همسر اولشان عنوان ميكنند. بايد به زوجين توصيه كنيم كه به سلامت وتناسب اندام و خلق و خوي خود توجه داشته باشند تا بتوانند ارتباطهايشان را تقويت كنند. البته نميخواهيم بگوييم اگر فردي همسرش چند كيلوگرم اضافه وزن پيدا كرد، بايد به او خيانت كند بلكه معتقديم بايد عمقي به مسائل نگاه كرد البته برخي به همين نكات كوچك و كم اهميت نيز توجه ميكنند. به هر حال نبايد فراموش كرد زن و شوهر براي تقويت كانون خانواده بايد بهطور مساوي كمك كنند. ايراد گرفتنهاي بيمورد باعث ميشود ما نسبت بهخودمان رضايت را از دست بدهيم و اين مسئله كاهش اعتماد به نفس و بروز مشكلاتي از جمله افسردگي، ناكامي، نااميدي و بيانگيزگي را بهدنبال خواهد داشت. نگذاريد فاصله احساسي ايجاد شود
اگر مشكلات اصلي بين زن و مرد توسط افراد آگاه و متخصص يا حتي خودشان، درصورتي كه دانش كافي نسبت به رفتارهاي فردي و اجتماعي داشته باشند، شناسايي شود از بسياري جداييها جلوگيري ميشود. اگر زن و شوهر با توجه به نيازها و خواستههاي طرف مقابل و بهصورت علمي و منطقي در رفتارهاي فرديشان تغييراتي ايجاد كنند نقش موثري در عادت نكردن به يكديگر و ايجاد نشدن فاصله احساسي ميان آنها خواهد داشت اينكه ببينيم طرف مقابلمان چه ميخواهد و چه چيزهايي براي او ارزش محسوب ميشود و اينكه به ارزشهاي او احترام بگذاريم راهحل مناسبي خواهد بود كه از ايجاد فاصله احساسي و بروز خيانتها پيشگيري كنيم. گاهي اوقات نكاتي بسيار ساده كه فراموش شدهاند، ميتوانند پايه و اساس رخدادهاي ناگوار در زندگي زناشويي يا برعكس دوستيهاي عميق خواهند بود. چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, :: 23:34 :: نويسنده : ابوذر
دعوا نمک زندگی است و نمیتوانید زن و شوهری را پیدا کنید که زندگی شان بدون این نمک پاشیها باشد! اما چیزی که بین زوجها تفاوت ایجاد میکند، سبکهای آنها برای دعوا کردن است. این که با اشتباهات خود دعوا را پیچیده و دامنه دار میکنند یا به سادگی آن را حل کرده و از آن عبور میکنند. اگر مایلید مشابه گروه دوم عمل کنید، بدانید که باید 4رفتار اشتباه را کنار بگذارید. این چهار رفتار کدامند؟ اولین رفتار مخرب، انتقاد است. انتقاد در حالت طبیعی صدمه وارد نمیکند اما اگر به جای رفتار همسرتان، شخصیت او را نشانه برود، بسیار خطرناک خواهد بود. بهتر است موقع انتقاد کردن، بگویید این رفتارت ایراد دارد نه این که تو همیشه اشتباه رفتار میکنید. دومین رفتار مخرب، سرزنش است. در سرزنش ما واقعا شروع میکنیم به فحاشی کردن و خردن کردن شخصیت طرف مقابل، جملاتی مثل «بی عرضه دست و پا چلفتی» دقیقا قلب طرف مقابل را نشانه میروند. مسخره کردن و پوزخند زدن و شوخیهای خصمانه هم در همین دسته قرار دارند. سومین رفتار اشتباه، جبهه گیری در مقابل حرفهای همدیگر است. بهانه آوردن برای توجیه رفتار، مخالفت با تمام حدسهای همسر و تکرار حرفهای گذشته او از نشانههای جبهه گیری هستند. چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, :: 23:11 :: نويسنده : ابوذر شناخت روحیه مردان نه تنها مشکلات زوجین را کم می کند بلکه باعث برقراری رابطه بهتر بین آنها می شود. روان شناسانی که نقش جنسیت را در برقراری ارتباط مطالعه می کنند، این ۱۷ نکته را در مورد شناخت مردان با اهمیت می دانند. ۱) مردان در مورد احساسشان صحبت می کنند اما... مردان ترجیح می دهند درمورد احساساتشان غیرمستقیم صحبت کنند. پس از همسرتان بخواهید برنامه اش را برای تعطیلات آخر هفته بگوید یا اینکه فکر و تصور خود را در مورد شما و اولین باری که شما را ملاقات کرده است، بیان کند. پاسخ او روشن می کند احساسش چیست و این گونه خود را به شما نزدیک تر می بیند. ۲) مردان با کارهایشان دوست داشتن را بیان می کنند بیشتر مردان ترجیح می دهند احساسات و حس دوست داشتن را با انجام برخی کارها بیان کنند، مثلا وقتی وسایل خراب خانه را تعمیر یا حیاط را تمیز می کنند یا سطل زباله را بیرون می برند، دوست داشتن خود را نشان می دهند. حتی خرید کردن برای خانه و زیباسازی محیط آن هم بیانگر این است که شما را دوست دارد. ۳) مردان ازدواج را جدی می گیرند مردان معمولا از ابراز سریع نظر خود واهمه دارند. شواهد نشان می دهد آنها ازدواج را بیشتر جدی می گیرند ولی ممکن است مدت طولانی تری طول بکشد تا احساس خود را بیان کنند زیرا می خواهند مطمئن شوند کاری که انجام می دهند، درست است. نتایج یک بررسی روی مردان متاهل نشان داد وقتی مردی با اطمینان کامل تصمیم به ازدواج می گیرد، همه جوانب را بررسی کرده و بیشتر معیارها را مطابق میل خود می بیند. ۹۰ درصد مردان می گویند اگر قرار باشد دوباره ازدواج کنند، با همین همسرشان ازدواج خواهند کرد. ۴) او یک شنونده واقعی است بیشتر ما خانم ها وقتی حرف های دیگران را گوش می کنیم معمولا با حرکات اشاره و بدن و گفتن کلماتی مثل بله یا نه یا می دانم به آنها نشان می دهیم به حرف هایشان گوش می دهیم. این اشاره ها، بخشی از نظر و درک ما را به فردی که در حال صحبت است، منتقل می کند اما این در مورد مردان صدق نمی کند. وقتی که با همسر خود صحبت می کنید و چیزی نمی گوید یا حرکتی از او نمی بینید، به معنی آن نیست که گوش نمی دهد بلکه ترجیح می دهد ساکت باشد و درمورد آنچه شما می گویید، فکر کند. ۵) مردان بیشتر عمل می کنند مردان روابطشان را با عمل تقویت می کنند، نه احساس. بسیاری از مردان، با انجام فعالیت هایی مانند ورزش و پیاده روی همراه همسرشان و رابطه زناشویی سعی می کنند به همسرشان نزدیک تر شوند. ۶) مردان زمانی را برای خود می خواهند اگرچه مردان سعی می کنند در بسیاری از فعالیت های خانواده مشارکت کنند اما همه آنها نیاز دارند زمانی مخصوص خود داشته باشند. زمانی که تنها در گوشه ای بنشینند و تفکر کنند. اگر چه مردان از انجام بازی شطرنج، باغبانی یا رفتن به باشگاه ورزشی لذت می برند اما مثل همه، گاهی دوست دارند کسی در کنارشان نباشد و به تنهایی به کارهای مورد علاقه شان بپردازند. وقتی هر یک از زوجین زمان و مکانی را برای تنهایی داشته باشند، بیشتر به هم علاقه مند خواهند شد. ۷) مردان مثل پدرانشان عمل می کنند اگر می خواهید بدانید مردی که قصد دارید با او ازدواج کنید چگونه مردی است و چه رفتاری دارد، به رفتارهای پدرش نگاه کنید. مردان نقش خود و رابطه با همسرشان را از پدرشان می آموزند. اگر می خواهید بدانید که چگونه با شما رفتار خواهد کرد، ببینید پدرش چه رفتاری با مادرش دارد. ۸) مردان زبان بدن را نمی دانند مردان کمتر درمورد زبان اشاره و حرکات بدن می دانند و تغییر لحن صدا و حرکات صورت برای آنها کمتر مفهوم دارد. همچنین ممکن است دیرتر ناراحتی زنان را که در چهره شان نمایان است یا پیام های اشاره ای و لحن صدا را تشخیص دهند، بنابراین اگر می خواهید مطمئن شوید پیام را دریافت کرده اند مستقیما آن را بیان کنید. ۹) واکنش مردان سریع تر است زنان در واکنش نشان دادن به برخی امور و کارها دیرتر از مردان عمل می کنند و مدت طولانی تری برای بیان واکنش و تفکر نیاز دارند. حتی ممکن است در مقابل مردان بیشتر احساس اضطراب و استرس داشته باشند اما مردان در مقابل حوادث واکنش سریع تری نشان می دهند بنابراین وقتی هنوز می خواهید درمورد مباحث شب گذشته صحبت کنید، ممکن است همسرتان آن را از یاد برده باشد. ۱۰) مردان به قدردانی واکنش نشان می دهند قدردانی از همسر می تواند تفاوت زیادی در رفتارهای آنها و روابطشان ایجاد کند. مطالعه ها نشان می دهد وقتی از زحمات مردان قدردانی و به آنها ارزش گذاشته می شود، بیشتر سعی می کنند در انجام کارهای خانه و مراقبت از کودک خود را درگیر کنند و خود را تکیه گاه خواهند دانست. ۱ ۱) رابطه زناشویی برای مردان بسیار مهم است برای بسیاری از مردان، رابطه زناشویی بسیار مهم است در حالی که برای زنان این طور نیست. برای مردان صمیمیت در روابط زناشویی بسیار رضایت بخش تر از خود رابطه زناشویی است. ۱۲) مردان دوست دارند زنان اول شروع کنند بسیاری از مردان دوست دارند همسر آنها شروع کننده رابطه زناشویی و مشتاق این رابطه باشد بنابراین از ابراز عشق به همسر خود خجالت نکشید و اجازه دهید که بداند شما خواهان رابطه زناشویی هستید. شروع رابطه زناشویی از سوی زن می تواند باعث رضایتمندی بیشتر زوجین شود. ۱۳) مردان همیشه مشتاق نیستند مردان برخلاف تصور زنان همیشه حوصله رابطه زناشویی را ندارند. مردان هم مانند زنان دچار استرس می شوند. استرس شغلی، خانوادگی و پرداختن صورتحساب ها از بزرگ ترین عوامل کاهش دهنده میل جنسی در مردان هستند. وقتی یک مرد یک بار برای رابطه زناشویی تمایل ندارد، به معنی آن نیست که برای همیشه میل و علاقه اش را به شما از دست داده است. او فقط در آن لحظه تمایلی به برقراری روابط زناشویی ندارد. ۱۴) مردان زیاد به روابط زناشویی فکر می کنند بیشتر مردان زیر ۶۰ سال حداقل یک بار در روز به روابط زناشویی فکر می کنند در حالی که فقط یک چهارم زنان یک بار در روز به این موضوع فکر می کنند. همچنین مردان ۲ برابر زنان درمورد روابط زناشویی رویاپردازی می کنند و جالب است که رویاهای آنها بسیار متفاوت از عملشان است. مردان درمورد روابط زناشویی نسبت به آنچه زنان فکر می کنند، جدی نیستند و تصورات آنها شبیه آنچه انجام می دهند، نیست. ۱۵) مردان، لذت بردن همسر خود را دوست دارند خوشحالی و شادابی یک زن برای همسرش بسیار بااهمیت است. یک مرد تا زمانی که همسرش درمورد احساسش صحبت نکند از آن باخبر نمی شود، بنابراین بهتر است احساسات و خواسته هایتان را بیان کنید. خواسته خود را صریحا بگویید، زیرا مردان طفره رفتن را دوست ندارند. اگر خواسته خود را واضح بیان کنید، نه تنها گوش می کند، بلکه از خشنود شدن شما احساس خوبی خواهد داشت. ۱۶) مردان درمورد ظاهر خود دچار اضطراب می شوند بسیاری از مردان در برخی موقعیت ها دچار اضطراب می شوند، مخصوصا وقتی سنشان افزایش پیدا می کند. یک مرد ممکن است در مورد جسم و توانایی های خود نگران شود. اگر می توانید، به او کمک کنید تا روش های آرام سازی را یاد بگیرد و مطمئنش کنید هنوز هم او را مانند قبل دوست دارید، در این صورت کمتر در روابط زناشویی دچار استرس می شود. ۱۷) مردان نیاز دارند دوست داشته شوند اگر یک مرد احساس کند از سوی همسر مورد بی محبتی قرار گرفته ، ممکن است به فرد دیگری متمایل شود تا رضایت او را جلب کند. برای پرهیز از این موضوع زنان باید نیازهای عاطفی همسر خود را درک کنند و برای رفع نیازهای وی بکوشند. چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, :: 1:59 :: نويسنده : ابوذر
کسانی که در غم اندوه به هم خوردن رابطه یی هستند، گرایش خیلی زیادی دارند که دقیقا برعکس آنچه که باید را انجام دهند. به همین خاطر گاهی صدمه ی جبران ناپذیری را به رابطه شان می زنند. در هر فاجعه یی، اولین قدم متوقف کردن خونریزی و بعد حل مشکل است. رابطه ی عاطفی شما هم از این امر مستثنی نیست. زن ها دنبال مردهای قوی هستند که بتوانند از آنها محافظت کنند و مردها به هیچ وجه به زن هایی که به آن ها اجازه نمی دهند هر کاری که می خواهند بکنند، احترام نمی گذارند پس اگر می خواهید عشق سابقتان را دوباره به رابطه برگردانید چند اشتباه زیر را مرتکب نشوید. با ترک این ده اشتباه به خودتان ثابت خواهید کرد که ارزش یک عشق واقعی را دارید. یک شنبه 21 اسفند 1390برچسب:, :: 19:27 :: نويسنده : ابوذر
پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, :: 7:11 :: نويسنده : ابوذر
![]() سوال: دختر و پسری که قرار است با هم ازدواج کنند در اولین جلسه قبل از ازدواج بایستی در چه زمینه هایی با هم صحبت کنند؟ در مورد چه چیزی باید صحبت کنیم و چه سؤال هایی بپرسیم تا بفهمیم که او ایده ال زندگی ماست؟ پاسخ:در مورد انتخاب همسر باید از فاکتورهای گوناگونی استفاده کرد. به عبارت دیگر همسر مورد نظر را نمیتوان صرفا با طرح چند سؤال آن هم در یکی دو جلسه، شناسایی کرد. چه اینکه این جلسات بیشتر جنبه تشریفاتی دارد و طرفین به خاطر برخوردهای اولیه ممکن است خیلی خوب نتوانند همدیگر را ارزیابی کنند. لذا علاوه بر این جلسات گفتگو باید راهکارهای مطمئنتری را ضمیمه کرد تا درمجموع به یک نتیجه مطلوب رسید و آگاهانه دست به انتخاب زد. به نظر می آید یکی از بهترین راههای شناخت همسر، شناخت خانواده او میباشد. چه اینکه همسر محصول یک خانواده است و اگر خانواده مناسب باشد تا حدود زیادی میتوان به محصولات آن نیز اطمینان داشت. راه شناسایی خانواده استفاده کردن از افراد مجرب، آگاه و دلسوز و در عین حال راز دار و مطمئن است. یکی دیگر از راههای انتخاب همسر مناسب، داشتن آگاهی های لازم از همسر مطلوب و ایده آل میباشد و لازمه این کار، مطالعه کتاب هایی در این زمینه مانند: کتاب «جوانان و انتخاب همسر از علی اکبر مظاهری انتشارات پارسایان» و کتاب « انتخاب همسر» از ابراهیم امینی از انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی و کتابهای دیگر در همین زمینه. موضوعات و سؤالات قابل طرح در این گونه گفتگوها مختلف است. زیرا افراد عقیده ها, آرمانها, هدفها و خواسته های آنان گوناگون است. اما بعضی از مطالب عمومی بوده و می توان آنها را طرح کرد که عبارتند از: 1. سؤال از خط مشی کلی زندگی آینده و این که زندگی را بر چه مبنایی می خواهید استوار و اداره کنید؟ مثلاً: تا چه اندازه به قوانین و دستورات اسلام و تکالیف عملی و دینی آن پایبند هستید و می خواهید تا چه اندازه زندگی را بر اساس آن بنا کرده و در تصمیم گیریها آنها را مورد توجه قرار می دهید؟ 2. پرسش از اهداف آینده : هدفهایی که قصد دارید در زندگی آینده دنبال کنید چیست؟ و یا درباره ی هر یک از آرمانها و هدفهای تحصیلی , اخلاقی , اجتماعی , شغلی و... به شکل جزئی تر سؤال صورت گیرد. مثلا:تا چه اندازه به ادامه ی تحصیل و پیشرفت علمی پایبند هستید؟ به چه شغلی علاقه مند بوده و چه شاخصه هایی باید داشته باشد و از نظر اخلاقی تا چه اندازه به دستورهای اخلاقی و آداب و رسوم اجتماعی و فرهنگی توجه دارید و... 3. پرسش از صفات اخلاقی و خصوصیات فردی یکدیگر. 4. پرسش از خواسته ها و انتظارات طرفین از یکدیگر.مثلاً: از همسر مطلوب خود چه انتظاری دارید؟ 5. پرسش از چگونگی برخورد و رفتار و میزان ارتباط با خانواده و بستگان و خویشان یکدیگر. 6. پرسش از نظرات یکدیگر درباره ی شیوه تربیتی فرزندان آینده . 7. پرسش از عیوب و نواقص و بیماریهای مزمن یکدیگر. لازم به ذکر است در چنین جلسه ای باید دو طرف صادقانه از حقایق و ویژگیهای واقعی یکدیگر خبر دهند و در صدد گمراه کردن یا فریب دادن یکدیگر بر نیایند بلکه باید با کمال شجاعت و به طور صادقانه پاسخ گوی پرسش های یکدیگر باشند. جمعه 23 دی 1390برچسب:, :: 18:51 :: نويسنده : ابوذر
![]() مسوول آموزش کلینیک سلامت خانواده دانشگاه شاهد با بیان اینکه:« تمام زنان از همسر خود یک اسطوره شکست ناپذیر در ذهن خود دارند و آن عبارتست از وفاداری و پایبندی مطلق مرد به زندگی مشترک افزود :زمانی که این اسطوره بشکند به ناگاه همه چیز فرو می پاشد.» دکتر محمد حسین اخوان تقوی در گفت و گو با خبرنگار سلامت نیوز گفت:«اولین و مهمترین اصل در زندگی زناشویی تعهد و پایبندی به همسر و مقید بودن به روابط زناشویی در چارچوب خانواده است.تمام زنان از همسر خود یک اسطوره شکست ناپذیر در ذهن خود دارند و همسر خود را مردی وفادار و پایبند به زندگی می دانند اما زمانی که روابط به خارج از چارچوب خانواده کشیده شود این اسطوره می شکند و حتی اگر مرد برای همیشه چنین روابطی را کنار بگذارد دیگر اعتماد زن به وی همچون گذشته نخواهد بود و مرد بازنی با نفرت و خشم فروخورده روبروست و دیگر گرمای روابط گذشته احساس نمی شود.» وی رابطه جنسی خارج از چارچوب خانواده را اجل معلق زندگی تشبیه کرد و گفت : زمانی که این اتفاق می افتد ممکنست مرد نیز دیگر احساس گذشته را نسبت به همسر خود نداشته باشد و مدام در ذهنش دست به مقایسه بزند و ممکن است دیگر هیچ لذت و آرامشی را در کنار همسر خود احساس نکند .بنابراین مهمترین اصلی که موجب کاهش تمایلات جنسی زوجین نسبت به یکدیگر می شود عدم تعهد و پایبندی است که موجب می شود روابط زناشویی به سردی گراید ..» دکتر اخوان تقوی تاکید کرد:«این بحث در دنیای مجازی نیز صادق است و دیدن ماهواره و تصاویر مستهجن برای تحریک شدن موجب عادت می شود و بر کاهش اعتماد به نفس تاثیر گذاشته و گاهی برخی از زوجین با مشاهده این فیلم ها دست به مقایسه زده و به تقلید از این فیلم ها کارهای غیرمعمول و آسیب زننده و دردناک انجام می دهند که موجب دوری و پرهیز از نزدیکی می شود.» مسوول آموزش کلینیک سلامت خانواده دانشگاه شاهد افزود:«همانطور که در مصاحبه های قبل اشاره شد زندگی زناشویی به دو بخش داخل بستر خواب و خارج از بستر خواب تقسیم می شود و هر دو قسمت در گرمای رابطه زناشویی موثر هستند. زوجینی که مدام جنگ لفظی،مناقشه و یا درگیری فیزیکی دارند مسلما رابطه خوبی در بستر خواب با یکدیگر نخواهند داشت. از سوی د یگر زوجینی که از بستر خواب به عنوان ابزاری برای قدرت نمایی ، کینه توزی و شیوه ای برای امتیاز گیری استفاده می کنند موجب ایجاد احساس سردی در طرف مقابل می شوند . وی ادامه داد:«نکته مهم دیگر که در سردی روابط زناشویی موثر است بی توجهی به ایفای نقش همسری است ما در زندگی اجتماعی خود نقش های متفاوتی داریم و برای ایفای درست آنها تلاش می کنیم .باازدواج زن ومرد نقش تازه ای به نام نقش همسری را عهده دار می شوند اما گاه یادمان می رود که بایستی برای ایفای کامل این نقش وقت و انرژی صرف کنیم .خانه را فقط محلی برای استراحت و تماشای تلویزیون می دانیم و به همسر خود کم توجهیم .بی توجهی به نقش همسری بویژه با تولد بچه شدت بیشتری پیدا کرده و زوجین تمام توجه خودرا معطوف فرزندان می کنند . دکتر اخوان تقوی افزود:«برخی از مشکلات وموانع رایج در زندگی به کرات بر روی سردی روابط زناشویی تاثیرگذار است به عنوان مثال خستگی بیش از اندازه به علت کار طولانی وپرزحمت یا محیط کار پراسترس و پرتنش و یا به علت نامناسب بودن شیوه زندگی وکم تحرکی به شدت بر روی روابط زوجین تاثیر می گذارد همچنین مسائل و مشکلاتی همچون مشکلات مالی، شغلی، تحصیلی نیز خودآگاه و یا ناخودآگاه بر روابط زن و شوهر تاثیرگذار است.» وی ادامه داد:«برخی نگرانی ها و ترس ها مانند ترس از باردار شدن و یا ترس از دیده شدن توسط فرزندان نیز می تواند بر روابط زناشویی تاثیر منفی بگذارد. همچنین سیگار کشیدن در درازمدت می تواند منجر به ناتوانی جنسی شود و یا چاقی موجب کاهش میل جنسی و بروز اختلالات جنسی می شود.» مسوول آموزش کلینیک سلامت خانواده دانشگاه شاهد افزود:«نکه مهم دیگر قابل اشاره این است که برخی زوجین تمام اوقات فراغت خود را پر می کنند و این کار غلط است. ما دستورالعملی برای افراد مجردی که خودارضایی می کنند داریم و آن پرکردن تمام اوقات فراغت با مطالعه و تفریجات سالم و فعالیت های جمعی واجتماعی است اما این دستورالعمل در مورد زوجین برعکس است . آنها حق ندارند تمام وقت خالی خود را به دید و بازدید وسفر و ورزش و خرید ونظایر آن بگذرانند بلکه بایستی وقتی را برای با هم بودن و باهم خلوت کردن اختصاص دهند. نکته مهم دیگر بی توجهی به اراستگی ووضع ظاهری است .بی توجهی به وضع ظاهری و نظافت وبهداشت شخصی می تواند دلیل دیگری برای سردی روابط زناشویی باشد. » وی ادامه داد:« از دیگر نکاتی که بر روابط زناشویی تاثیرگذار است و موجب سردی روابط زن و شوهر می شود کلیشه ای شدن روابط است به این معنی که بعد از گذشت مدتی از زندگی زناشویی زوجین نمی دانند چه کار جدیدی کنند تا انگیزه های همسر خود را افزایش دهند .باید گفت همانطوری که زوجین برای کار و زندگی و آینده فرزندان خود برنامه ریزی می کنند بایستی برای روابط زناشویی خود طراحی های جدید وبرنامه ریزی داشته باشند .برای مثال افزایش ابراز محبت واستفاده از راه های جدید برای ابراز آن برای گرم تر کردن روابط زناشویی بسیار مهم است. همچنین ضروریست زوجین برای روابط زناشویی خود مانند تمام کارهای روزمره زندگی در داخل برنامه هفتگی وقتی را اختصاص دهند و به انجام آن باتوافق هم مقید باشند .در غیر اینصورت دغدغه ها و مشغله های مختلف زندگی جای ان را پر می کنند و روبط جنسی زوچین رفته رفته از زندگی زناشویی حذف می شود. سه شنبه 6 دی 1390برچسب:, :: 13:35 :: نويسنده : ابوذر
![]() هرچند معیار دقیقی برای زمان انزال وجود ندارد، اما در تعداد زیادی از متون، به انزالی كه كمتر از 2دقیقه و بدون كنترل شخص روی دهد، «انزال زودرس» میگویند...
ممکن است حس کنید از رابطه زناشوییتان لذت نمیبرید و علت آن را انزال زودرس بدانید اما مشکل انزال زودرس حالتی تعریف شده است و به انزال غیرقابل كنترلی گفته میشود كه مكرر و بر خلاف میل شخص و بدون كنترل، قبل از نزدیكی یا مدت زمان بسیار كمی پس از آن و با میزان تحریك كم و برخلاف میل فرد انجام میگیرد...
این مساله میتواند باعث نارضایتی جنسی در 2 طرف شود و اضطراب ناشی از این مشكل را تشدید كند. اغلب مبتلایان، دچار مشكل عصبی میشوند و احساس شرم و ناراحتی میكنند.
این افراد مضطرب هستند و از اینكه نمیتوانند تماس جنسی موفقی داشته باشند، در رنج و عذاب به سر میبرند. وقتی این اضطراب، به اضطراب اولیه افراد مبتلا اضافه میشود، مشكل را تشدید میكند.
در بیشتر موارد، انزال زودرس عامل یا دلیل خاصی ندارد. شرطیشدن، عوامل فرهنگی، ازدواجهای پرتنش، تجربه جنسی كم در اوایل ازدواج، عوامل روانی، مصرف مواد، برخی عوامل پزشكی و... میتوانند باعث انزال زودرس شوند.
تكرار این مساله و احتمال سرزنش همسر، میتواند فرد را دچار اختلال در عزتنفس كند. اعتمادبهنفس پایین نیز باعث تشدید انزال زودرس، به وجود آمدن سیكلی معیوب و تثبیت بیماری میشود. این اعتمادبهنفس در موفقیتها تقویت و در شكستها و ناكامیها كم میشود بنابراین انزال زودرس و اعتمادبهنفس، رابطه تنگاتنگی دارند و همدیگر را تقویت یا تضعیف میكنند زیرا یكی از عوامل مهم و موثر در انزال زودرس، عدم اعتمادبهنفس برای شروع یا اداره خوب یك رابطه زناشویی است.سه شنبه 6 دی 1390برچسب:, :: 13:31 :: نويسنده : ابوذر
به گزارش قشم دیلی به نقل از برنا، متاسفانه امروزه به دلایل مختلف و برخی ناهنجاری فرهنگی شنیده میشود که در مواردی جزئی شاهد روابط بین زنان متاهل با پسران و یا مردان متاهل هستیم که این روابط بسیار آسیب زا و مخرب است. خیانتهای زنانه عوامل مختلفی دارد که میتوان به آنها اشاره کرد: ۱- عدم یک رابطه گرم و صمیمانه با همسر یکی از عوامل اصلی خیانت زنانه روابط زن و شوهر است؛ زمانیکه بین زوجین، روابط زناشویی خوبی حاکم نباشد، این احتمال وجود دارد که زن به همسر خود خیانت کند. اختلالات جنسی که به مرور زمان برای برخی مردان به وجود میآید و مشکلات شخصیتی باعث میشود که مرد نتواند به همسر خود محبت کند و فقدان محبت، عاطفه و روابط گرم و صمیمی باعث این خیانتها میشود. زنانی که محبت خوب و لازم را از همسرخود دریافت کرده و یا روابط زناشویی خوبی بین آنها برقرار باشد، احتمال خیانت در آنها بسیار کم است. ۲- گذشته بیبند و بار زن یکی دیگر از عوامل خیانت زن، گذشته اوست که در یک خانواده بیبندوبار و خیلی آزاد پرورش یافته و تربیت شده است و تربیت غلط گذشته باعث میشود همچنان حتی بعد از ازدواج هم این روابط را حفظ کند. برخی از زنان که روابط زیادی داشتهاند، به دلیل اینکه روابط صمیمانه و یا دوستیهای دوران مجردی خود را نمیتوانند به اتمام برسانند و برایشان بسیار سخت است تا خود را در زمان تاهل کنترل کنند در همان چارچوب به روابط خود ادامه میدهند. ۳- احساس تنهایی کردن مسایل شخصیتی وجود دارد که امکان دارد یک زن تحمل تنهایی و بیکاری را نداشته و به سختی میتواند دقایق و یا ساعتی را تنها و بیکار بگذراند. این زنان زمانیکه میخواهند تنهایی خود را پر کنند وقتی میبینند همسرشان به دلیل مشغله کاری نمیتواند برای آنها وقت بگذارد گرایش پیدا میکنند که وقت خود را با دیگران و یا جنس مخالف خود پر کنند. ۴- عوامل فردی و اختلالات شخصیتی زنان عوامل فردی و اختلالات شخصیت و یا ویژگیهای طرفین میتواند بستری برای خیانت باشد. وقتی در جامعه این روابط ناشایست، رواج پیدا کند امکان دارد وسوسه در زن ایجاد شود که این رابطهها را تجربه کند. مسایلی مانند ماهواره، تهاجم فرهنگی، الگوهای فرهنگی ناهنجار و غلط در خانه، همه این عوامل میتوانند در خیانتهای زنانه دخیل باشد؛ در نتیجه حرمت و حریمهای خانواده شکسته میشود و افراد پایبند چارچوبهای اخلاقی نیستند. ۵- دوران مجردی محدود برخی از زنان به دلیل اینکه گذشته خوبی نداشتهاند و یا زمان مجردی خیلی محدود بودند وقتی شرایطی را میبینند که زنان و مردان، رابطه آزادانهای با هم دارند. این افراد چون میخواهند گذشته خود را جبران کنند، به خیانت رو میاورند. شرکت درپارتی، ارتباط با دوست ناباب و مسائلی دیگر میتوانند انگیزه خیانت را زیاد کند. ۶- مشکلات اقتصادی مسئله دیگر مشکلات اقتصادی که در جامعه است، البته مسئله اقتصادی به تنهایی عامل خیانت زنانه نیست. فرد ممکن است نیازهای مالی بیشتری را در خود احساس کند؛ ولی اگر پایبند چارچوبهای اخلاقی باشد؛ امکان ندارد با هر تحریک، وضعیت معیشتی کنار بیایند؛ اما فردی که به خاطر پول با جنس مخالف خود ارتباط برقرار میکند، بیشتر به دلیل میل به تجمل گرایی، مصرف بیشتر، مدگرایی و خرید کردن، به جنس مخالفی فراتر از چارچوب خانواده رو میآورد تا مورد حمایت او قرار گیرد. در این زمینه تعداد زنانی که به دلیل فقر مادی به ارتباط با جنس مخالف رو میآورند بسیار کم است. اما وقتی زن به دلیل اینکه همسرش معتاد بوده و یا بیکار و مریض است خیانت میکند در واقع «فحشا» است؛ یعنی زن خودفروشی میکند تا نیازهای مالی خود را تامین کند. ۷- تنوع طلبی علت دیگر خیانت زنانه، تنوع طلبی است. در برخی اوقات مشخص شده است فرد نتوانسته است با همسرخود زندگی کند و شاید بارها و بارها ازدواج کرده است. بهترین راهکار این است که باید علت این رابطهها را در سطح فردی مشخص شود و باید فرد به روانشناس مراجعه کند. باید مشخص شود که فرد اختلالات شخصیتی داردو یا خیر. ممکن است درگیر روابط چندگانه شوند و زیاد وفادار نباشد، برخی از افراد شخصیت ناهنجار و ضد اجتماعی داشته و در سطح خانوادگی باید مداخلات اجتماعی و فرهنگی صورت بگیرد. برای اینکه در جامعه زنان آسیب نبینند و برای حفظ حریم خانواده بیشتر خانوادهها باید آموزش ببینند. آموزشهایی از طریق رسانههای گروهی، تلویزیون، رادیو و… باید صورت گیرد و این افراد باید متوجه شوند که چنین مسائلی چقدر میتواند هم در آینده خود و هم آینده فرزندان، آسیب جدی وارد کند. سه شنبه 6 دی 1390برچسب:, :: 13:20 :: نويسنده : ابوذر
![]() مناسب ترين زمان براي آموزش مسائل جنسي به كودك و نوجوان زماني است كه او سوالي را در اين زمينه مطرح مي كند.
آموزش مسائل جنسی به فرزندان خوب یا بد ؟
ایرانیان به دلیل فرهنگ خاصی که دارند همیشه از پاسخ به این گونه سوالات فرزندانشان پرهیز می کنند اما این مسئله نیز لازم به آموزش دارد مانند اینکه شما به کودکتان یاد می دهید که چگونه قاشق و چنگال را برای غذا خوردن در دست بگیرد، یا چگونه به دستشویی برود و ....
همیشه یک سوال برای کودکان در سنین پایین مطرح است و این سوال است :
" مامان من چه جوری دنیا امدم ؟ "
مادر در پاسخ می گوید :
ما از خدا خواستیم کودکی به من و پدرت بدهد و او از آسمان برای ما کودکی فرستاد، یا پاسخ های دیگری به این سبک .
با تفکیک سنی میشود گفت که سوالات بچه ها در مورد مسایل جنسی از پنج سال به بالا شروع میشود و والدین باید در این سن واقعیتها را به زبان خیلی ساده برای بچه ها توضیح دهند و اگر جواب دادن به سوال را جایز ندانستند اصلاً جواب ندهند زیرا در صورتی که جواب دهید ناخودآگاه حس جنسی کودک پویا می شود .
مناسب ترين زمان برای آموزش مسائل جنسی به کودک و نوجوان زمانی است که او سوالی را در اين زمينه مطرح می کند.
ارائه آموزش به نوجوانان و کودکان را به روش مستقيم و غير مستقيم باید دنبال شود. آموزش مستقيم از طريق صحبت کردن است، اما نبايد به گونه اي مطرح شود که باعث بيداري زودرس شود.
به نظر مي رسد، مادران بيش از پدران در انتقال اطلاعات جنسي به فرزندان نقش دارند و در بسياري موارد نيز پدران اين وظيفه را از خود سلب کرده و به مادران واگذار مي كنند.
با توجه به مراحل رشد کودک، به پرسشهاي او پاسخ دهيد. هر چه سن او کمتر است پاسخ ها را عينی تر و با لحن جدی بگوييد. جواب آنها را حداکثر در دو تا سه جمله بدهيد. بچه های ده- دوازده ساله به اطلاعات بيشتری نياز دارند که مي توان از طريق کتاب ها، جزوه ها و کلاس های آموزشی به آنها دست يافت.
اما بهترین دوران برای بازگویی این مسائل سن بین 7 تا 12 سال است . منظور از این مقاله این نیست که تمام جزئیات مسائل جنسی را مطرح کنید فقط اینکه با توجه به سن فرزندتان به او پاسخ دهید، نباید اطلاعات به گونه ای باشد که باعث بیداری زودرس جنسی گردد .
دوره نوجوانی از بحرانی ترین دوره هاست. زمانی است که دختر و پسر به جنس مخالف دلبستگی های فکری و جنسی پیدا می کنند . تاثیر نیرومند تمایلات جنسی، جایگزین بسیاری از تصورات و مفاهیم ذهنی می شوند، آثار دلبستگی جنسی در رفتار آنان آشكارا منعكس می شود.
باید در این سنین بسیار مراقب بچه ها بود و آنها را با نکات مهمی آشنا کرد زیرا بسیاری از تجاوزات جنسی در این سنین اتفاق می افتد و مهم ترین دلیل آن عدم اگاهی فرزندانمان است، پس در سن مناسب فرزندانمان را با این مسائل آشنا کنیم.
سه شنبه 6 دی 1390برچسب:, :: 1:58 :: نويسنده : ابوذر
![]() زيركي و بلاهت مانند بسياري از صفات انساني ديگر طيفي را تشكيل ميدهند كه در يك طرف طيف افراد بسيار هوشمند قرار ميگيرند و در طرف ديگر، افرادي را ميبينيم كه كارهايشان را در نهايت بلاهت انجام ميدهند...
بین این دو انتهای طیف هوش ذاتی انسان، شکاف بزرگی وجود دارد. با این حال دانشمندان تا به حال در یافتن علت زیست شناختی اینكه چرا برخی از افراد زیرک تر از دیگران هستند، موفق نبوده اند. حتی در مورد تعریف «هوش» به عنوان یک پدیده قابل اندازه گیری و قابل توضیح، همین اواخر توافق شده است. ریچار هایر، استاد بازنشسته دانشکده پزشکی دانشگاه کالیفرنیا در ایروین می گوید: «تا یک نسل قبل، هنوز در مورد تعریف هوش بحث می شد و این بحث تازه اکنون فروکش کرده است. هوش، واقعی است، موجودیت دارد و قابل اندازه گیری است.»
مشهورترین شاخص هوشمندی، آزمون ضریب هوشی (IQ) است که توانایی درک فضایی، حافظه، سرعت پردازش اطلاعات و مواردی دیگر را اندازه گیری می کند. در پرطرفدارترین آزمایش ضریب هوش، نمره میانه، عدد 100 در نظر گرفته می شود و انحراف معیار 15 است به این معنا که نمره بهره هوشی 95 درصد افراد بین 70 و 130 است.
بر اساس این منحنی زنگوله ای استاندارد، 5/2 درصد جمعیت در بالاترین بخش این طیف در رده نوابغ فکری و در پایین ترین قسمت این طیف در رده عقب ماندگان ذهنی قرار می گیرند. پژوهشگران هنگام مباحثه درباره هوش، همچنین به یک عامل عمومی هوش یا g اشاره می کنند که فاکتور مشترکی در مجموعه ای از آزمون های هوش است.
هایر می گوید: «بچه های واقعا باهوشی را که در مدرسه می شناختید به یاد بیاورید؛ آنها به طور عمومی هوشمند بودند، نه فقط در یک درس. این استعداد عمومی در فاکتور g بازتاب پیدا می کند.» نمره های IQ و نمره های g قدرت ذهنی کلی را تخمین می زنند، اما نمی توانند مشخص کنند که یک فرد در یک وظیفه معین مهارت بالایی دارد یا نه.
ابله های باهوش
شگفت انگیزترین بروز هوش را در «ابله های باهوش» یا «ساوانت» ها می بینیم، مانند شخصیتی که «داستین هافمن» در فیلم «رین من(Rain Man)» بازی می کند؛ فردی که هوش فوق العاده ای در مورد اعداد از خود نشان می دهد، اما از بستن بند کفش خود هم عاجز است. هایر می گوید: «برخی افراد توانایی های ذهنی خاص فوق العاده ای از خود بروز می دهند. آنها در یک جنبه از همه افراد پیشی بگیرند، اما در عین حال ممکن است به معنای واقعی کلمه عقب مانده ذهنی باشند.»
پژوهشگران تا به حال نتوانسته اند دریابند چه عامل زیست شناختی ای باعث ایجاد مهارت های عجیب در این ابله های هوشمند شده است. از سوی دیگر، بسیاری از انواع ناهنجاری های شناخته شده مغزی چه نقایص ژنتیکی و چه نقایص هنگام تولد یا آسیب های مغزی وجود دارند که ممکن است توانایی فرد را برای تفکر دچار اختلال کنند.
بررسی آثار چنین آسیب های مغزی ای بر توانایی ذهنی افراد، می تواند مشخص کند هر ناحیه مغز کدام کارکرد ذهنی معین را کنترل می کند. این بررسی ها به همراه بررسی های مغزهای سالم، دیدگاه عمومی دانشمندان را به این سمت کشانده است که هوش به یک ناحیه معین مغز مربوط نیست، بلکه نتیجه ارتباط میان نواحی اصلی مغز است.
نتایج بررسی های بسیاری «نظریه تعامل بخش های جانبی و جلویی مغز» را به عنوان مدلی برای توضیح هوش ثابت می كنند. بر اساس این نظریه، شبکه ای از مناطق مغزی قرارگرفته در قطعات (لب های) جلویی و جانبی مغز، اطلاعات را به شیوه ای منحصر به فرد پردازش می کنند. این شبکه خاص هر فرد، استعدادها و نقایص شخصی ما را مشخص می کند. حجم بالاتر ماده خاکستری در مغز - متشکل از جسم سلولی نورون ها (سلول های عصبی) که پردازش اطلاعات در آنها صورت می گیرد- با میزان بالاتر نمره ها در آزمون هوش مربوط است.
همچنین داشتن ماده سفید بیشتر در مغز- متشکل از اتصالات میان سلول های مغزی که از زائده های دراز و پوشیده از چربی میلین یا آکسون ها تشکیل شده است- در حد فاصل مناطق خاکستری، به معنای وجود ارتباط سریع تر در شبکه های بخش های جانبی و جلویی مغز است که به نوبه خود باعث افزایش ضریب هوشی می شود.
گرچه به نظر می رسد این یافته ها به معنای آن باشد که مغز بزرگ تر، معادل هوش بالاتر است، اما این طور نیست. مغز مردها به طور طبیعی از زن ها بزرگ تر است، اما با وجود این، میانگین نمره های آزمایش هوش در میان زن و مردان تقریبا یكسان است.
معمای مغز
دانشمندان علوم اعصاب با وجود این پیشرفت ها، هنوز نمی توانند به پزشکان بگویند به چه قسمتی از مغز نگاه کنند تا دریابند فرد باهوش است یا نه. هایر می گوید: «افراد بسیاری وجود دارند که در رده عقب مانده های ذهنی قرار می گیرند اما مغزهای آنها در تصویربرداری یا کالبدشکافی، طبیعی به نظر می رسد.» تا به حال کد ژنتیکی خاصی کشف نشده است که با احتمال نابغه شدن فرد ربط داشته باشد. با این حال، هوش جزئی وراثتی دارد و والدین هوشمند به طور شاخص بچه های هوشمندی خواهند داشت و برعکس.
البته نمره های IQ و g میان والدین و فرزندان در صددرصد موارد با هم تطبیق نمی کنند، بنابراین احتمال دارد محیط، تجربه های ابتدای کودکی، رژیم غذایی و... نیز بر هوش اثر داشته باشند. باوجود ادعاهای سازندگان ویدئوهای آموزشی «بچه اینشتین» یا این نظر که گوش دادن به موسیقی کلاسیک افراد را باهوش تر می کند، هنوز شواهدی قطعی درباره چگونگی اثر این عوامل بر هوش در دست نیست.
هایر می گوید: «همه تمایل دارند مداخلات محیطی ای وجود داشته باشد که با غلبه بر زیست شناسی، هوش ما را افزایش دهد. این مساله در پزشکی مصداق دارد و مثلا شما می توانید بر زمینه های ژنتیکی معین برخی بیماری ها با ورزش کردن یا تغییر رژیم غذایی غلبه کنید، اما ما هنوز عواملی را نیافته ایم که توانایی شناختی را افزایش دهند.»
البته ممکن است با در دسترس قرار گرفتن تکنولوژی های قدرتمند جدید تصویربرداری از مغز، با اندکی خوش شانسی به زودی اسرار «ساوانت ها» و نیز اسرار بلاهت را دریابیم.
سه شنبه 6 دی 1390برچسب:, :: 1:55 :: نويسنده : ابوذر
تمام مشخصاتي كه از ما مردان نميدانيد
وقتي آرام و بيسروصدا داخل كشوي لباس را كه از تميزي برق ميزند، ميگرديم، حقيقتش جرات اين را نداريم كه از شما براي بار دهم و شايد هزارم بپرسيم «عزيزم!جورابهاي منو نديدي؟» اما خيلي عجيب است اينكه اصولا شما در يك چشم بر هم زدن ميتوانيد وسايل گمشده را پيدا كنيد آن هم با چه سرعت باورنكردني! بگذاريد بگوييم:« شما مثل كريستف كلمب كاشف اشياي گمشده ما هستيد.» ارثيه مردانه ما
اينكه زنان مرموز و پيچيده هستند و نميتوان به راحتي آنها را شناخت، حقيقتي بود كه از زمان تولد مثل يك ارثيه خانوادگي نسلبهنسل براي ما مردان گفته شد و ما هم باور كرديم شما زنان را نميشود شناخت. حتي اگر باور هم نميكرديم در نخستين برخورد با يك خانم متوجه اصل موضوع ميشديم اينكه جواب بله شما زنان، گاهي به معناي خير و جواب خير هم گاهي به معناي بله است اما طي ساليان دراز متوجه شديم كه گاهي جواب بله همان معناي بله را ميرساند و جواب خير هم همينطور اما براي كشف چنين معمايي بايد آنقدر باهوش و كاركشته بوديم كه تفاوت بله و خير شما زنان را با فرصتي كم به دست ميآورديم آن هم در صدم ثانيه چون هرگونه مكث و تعللي در جواب، رنجش شما زنان را بهدنبال خودش داشت. راستش را بخواهيد ما از اين جمله شما زنان خيلي متعجب ميشويم؛ اينكه ميگوييد ما مردان اصولا كم حرف ميزنيم و شخصيت پيچيدهاي داريم. شما اسمش را گذاشتهايد «مرموز» اما باور كنيد براي ما مردان وقتي در جواب سوالتان ميگوييم بله يا خير هيچچيز ديگري پشت اين كلمه وجود ندارد. ما صريح حرف ميزنيم پس بيجهت بهدنبال پيچيدگي جملات ما مردان نباشيد. يك ويژگي مشترك
شايد باور نكنيد اما به همان اندازهاي كه شما به ظاهر و سرووضعتان حساس هستيد، ما مردان هم به اين موضوع خيلي اهميت ميدهيم. اينكه شما در مورد ظاهر و لباسهايمان چه فكر و نظري داريد، خيلي برايمان اهميت دارد. وقتي قرار است براي بار اول با كسي كه تصميم داريم با او ازدواج كنيم، قرار ملاقات داشته باشيم مثل خود شما در مورد لباسي كه قرار است به تنمان كنيم وسواس داريم. يك چيز را هم به خاطر داشته باشيد و آن اينكه از نظر ما هر لباسي كه شما انتخاب ميكنيد برازنده شماست و براي همين وقتي از ما در مورد انتخاب لباسهايتان سوال ميكنيد، ما را بيشتر گيج ميكنيد. چيزي كه از آن وحشت داريم
وقتي ميگوييد «ديگر با من حرف نزن» يا وقتي آن قدر عصباني هستيد كه نميخواهيد در مورد احساسات خودتان با ما صحبت كنيد، در تمام آن لحظات برخلاف ظاهرمان كه بيشتر شما تصور ميكنيد سرد و بيتفاوت هستيم، اصلا چنين حسي نداريم. اگر شما هم در بدو تولد با نسخهاي مردانه بزرگ ميشديد و احساسات، دردها و هيجانات خود را زير ظاهر مردانهتان پنهان ميكرديد، بهتر ما را درك ميكرديد. بين خودتان بماند، گاهياوقات حتي جرات ابراز احساساتمان را براي شما نداريم زيرا ميترسيم حقيقت وجودي ما شما را نااميد كند. البته منظورمان رانندگي سريع و شسته رفته نبودنمان كه شما را كلافه كرده، نيست بلكه ويژگيهايي است كه اگر بخواهيم بيانشان كنيم وحشت اين را داريم كه از سمت شما طرد شويم. نه به اندازه شما ظريف
فكر ميكنيم اين باور كه زنان را فقط مهربان و احساسي معرفي ميكنند كمي نادرست است. هرچند ما به اندازه شما زنان سرشار از احساسات نيستيم اما مانند شما به محبت نياز داريم. ما بهگونهاي تربيت شدهايم كه نميتوانيم اين بخش وجوديمان را براي شما ابراز كنيم اما باور كنيد براي ما مردان هيچچيز لذتبخشتر از توجه و محبت شما زنان وجود ندارد. وقتي همسرمان ما را به يك فنجان چاي دعوت ميكند يا وقتي با يك هديه كوچك غافلگيرمان ميكند، سراز پا نميشناسيم اما پيش خودتان بماند: « ما ياد گرفتهايم اين خوشحالي را به اندازه شما ابراز نكنيم.» سه شنبه 6 دی 1390برچسب:, :: 1:14 :: نويسنده : ابوذر
![]() آيا مي دانيد كودكان باهوش داراي چه مشخصاتي هستند؟چه جور هستند؟
تحقیقات جدید نشان می دهد کودکانی که هر شب سر ساعت معینی به رخت خواب می روند در تحصیلات خود موفق ترند.
محققان متوجه شدند کودکانی که دارای خواب منظم هستند در یادگیری زبان، خواندن و حل مسائل ریاضی نسبت به کودکانی که در ساعات متفاوتی به رخت خواب می روند موفق تر هستند.دانشمندان مرکز SRI International یک موسسه تحقیقات آمریکایی در کالیفرنیا متوجه شدند، هر چه یک کودک زودتر به رخت خواب برود به همان میزان در مدرسه موفق تر خواهد بود.تحقیقات روی 8 هزار کودک 4 ساله نشان داد ، کودکانی که کم تر از 11 ساعت در طول شبانه روز می خوابند در درس های خود نسبت به دیگر دانش آموزان عقب تر خواهند افتاد.نتایج این تحقیقات که یکی از بزرگ ترین مطالعات از نوع خودش بود در کنفرانس خواب ارائه شده است.دکتر اریکا گیلور که در این تحقیقات شرکت داشته است در این باره گفت: در صورتی که والدین بتوانند ساعات خواب فرزندانشان را منظم کنند، تاثیر زیادی روی مهارت های زبانی و خواندن و نوشتن او خواهند گذاشت. خواب منظم رفتار کودکان را بهتر کرده و سلامت روانی آن ها را نیز ارتقا می بخشد.بررسی های بیش تر نشان می دهد داشتن خواب منظم بهترین معیار برای پیش بینی رشد مثبت در کودکان است.در مجموع مهارت های زبانی، هوشیاری شنوایی، سواد و مهارت های ریاضی در کودکانی که هر شب در ساعت معینی به رخت خواب می روند بیش تر است.دکتر گیلور در این باره گفت: تحقیقات ما نشان می دهد بسیاری از کودکان به میزان توصیه شده در طول شب نمی خوابند که این موضوع می تواند روی رشد آن ها و تحصیلاتشان تاثیر منفی داشته باشد.به همین دلیل دکتر گیلور به والدین توصیه می کند زمان مناسبی برای کودکان برای رفتن به رخت خواب در نظر بگیرند و سعی کنند همیشه از رعایت آن توسط کودکانشان اطمینان حاصل کنند.علاوه بر آن بهتر است با انجام کارهایی مانند خواندن کتاب یا تعریف کردن داستان کودکان را به خوابیدن در سر ساعت تشویق کرد.سال گذشته نیز تحقیقی انجام شده بود که نشان می داد کودکانی که بعد از ساعت 9 به رخت خواب می روند دیرتر به خواب می روند. علاوه بر آن، این کودکان در مجموع کم تر می خوابند.
سه شنبه 6 دی 1390برچسب:, :: 1:12 :: نويسنده : ابوذر
همه مردها اين شكلي هستند.
حتي اگر همسر شما يك مريخي تمام عيار باشد، با چند تكنيك ساده ميتوانيد او را بيشتر بشناسيد و رفتارهايش را رمزگشايي كنيد. قطعا شما هم دوست داريد بدانيد كه همسر عجيب و غريبتان واقعا حرفها و حركاتش چه معنايي دارد؛ پس بهتر است كمي بيشتر به دنياي مردانه وارد شويد و بدانيد كه چه رفتارهايي از شما ميتواند چه تاثيراتي روي همسرتان و رفتارهايش بگذارد. قبل از هر چيز بايد تمام تصورات عاميانهتان را در مورد مردها و رفتارهايشان فراموش كنيد و براي كسب يك شناخت واقعي و منطقي از شوهرتان قدم برداريد. پيشداوري ممنوع!
پيشفرضهاي بيمعنا را كنار بگذاريد. هيچوقت نگوييد «مردها خودخواهند»؛ «مردها هيچچيز نميفهمند» و... شما نميتوانيد بهخاطر تفاوتهايي كه در نشان دادن احساسات، رفتارهايتان و حتي شيوه تصميمگيريتان داريد او را متهم كنيد. به جاي اينكه چنين تصورات عاميانهاي را مطرح كنيد، سعي كنيد همسرتان را بشناسيد. اگر به او يك شاخه گل ميدهيد و بازخوردي نميگيريد به جاي تكرار اين حرفها سعي كنيد ببينيد كه از چه راه ديگري او عشقش را به شما ابراز ميكند. آيا حمايتكردن راه اوست يا اينكه شيوه ديگري كه با راه شما متفاوت است را انتخاب ميكند؟ تفاوتها را بپذيريد
مردها و زنها متفاوتند و يك راه براي رمزگشايي رفتارهاي مردها، پذيرش واقعي اين تفاوت است. براي مثال مردها زياد در مورد احساساتشان حرف نميزنند و حتي اغلباوقات وقتي با آنها در اين مورد صحبت هم بكنيد واكنش دلخواهتان را نميگيريد يا اينكه مردها ترجيح ميدهند بعد از برگشتن از سر كار چند دقيقهاي به حال خودشان رها شوند، پس در اين شرايط اگر براي صحبت كردن اصرار كنيد قطعا واكنشي كه انتظار داريد را دريافت نخواهيد كرد. اين تفاوتها را بپذيريد و روي همسرتان براساس همين تفاوتها قضاوت كنيد. جرقهها را بزنيد
ارتباطتان را با پرسيدن سوال آغاز كنيد. مردان زياد اهل شروع كردن مكالمات و روشنكردن چراغ ارتباط نيستند. اين به اين معنا نيست كه آنها منزوي يا خودخواهند و بلد نيستند با آدمها ارتباط برقرار كنند بلكه اين تنها يكي از همان تفاوتهايي است كه بايد مورد توجه قرارشان دهيد. اگر دوست داريد مردتان در ارتباط با شما فعال عمل كند خودتان جرقهاش را بزنيد و بعد ببينيد كه او چطور روي مسيري كه شما انتخاب كرديد پيش ميرود. كليد شما تنها يك سؤال است، پس هر زماني كه ديديد حرفي براي گفتن ميان شما نيست از اين كليد استفاده كنيد. او همین چیزی است که هست
آسانترين راه براي شناخت مردها واژههايشان است. درحاليكه زنانگاهي يك واژه ساده را به كار ميبرند و انتظار دارند همسرشان يك تهديد يا معناي پيچيده را از آن استنباط كند. مردها هرگز اين راه را نميروند؛ آنها چيزي را ميگويند كه واقعا ميخواهند بگويند. اگر ميگويد خسته است پس خسته است. اگر ميگويد دوستتان دارد پس دوستتان دارد. كمتر مردي است كه براي حرف زدنش يك كدگذاري پيچيده طراحي كند پس اگر او چيزي ميگويد كه متوجهش نميشويد به جاي تلاش براي رمزگشايي از او بخواهيد كه در مورد منظورش بيشتر توضيح دهد. مطمئن باشيد كه او با توضيحات بيشتر همه ابهاماتتان را برطرف خواهد كرد. پيشبيني كنيد
سعي كنيد واكنشهاي همسرتان به رفتارهايتان و همينطور مسائلي كه در زندگي پيش ميآيد را بشناسيد. چه رفتاري او را از كوره در ميبرد و چه حرفي ميتواند او را كاملا آرام كند. اين موضوع كمي زمان ميبرد اما اگر با دقت واكنشهاي همسرتان را بررسي كنيد ميتوانيد در مدت كوتاهي خشمش را كم كنيد و زندگيتان را جوري پيش ببريد كه او روزبهروز بيشتر احساس آرامش كند و به همين دليل بيشتر عاشقتان شود. به جاي او حرف نزنيد
بگذاريد كه خودش را آنطور كه ميخواهد شرح دهد. اگر در هر لحظه از صحبتكردنش حرفش را قطع كنيد يا اينكه براي كاملكردن جملهاش تلاش كنيد هرگز او را نخواهيد شناخت. اين اتفاق فقط در لحظاتي كه او مستقيما در مورد خودش و احساساتش حرف ميزند نميافتد بلكه شما ميتوانيد در تمام لحظاتي كه او در مورد اجتماع، كار، دوستان، خانواده و خودش صحبت ميكند به ديد او نسبت به زندگي پي ببريد و بيشتر با آنچه واقعا هست، آشنا شويد. رويا بافي نكنيد
ممكن است شما به انتظار اينكه همسرتان روزي تغيير ميكند با او ازدواج كرده باشيد و بعد از ازدواج از او بخواهيد كه تغييراتي در شغلش، درآمدش، رفتارش يا حتي ظاهرش اعمال كند. اگر همسرتان حاضر باشد براي رضايت شما هر كاري بكند، ممكن است اين خواسته شما را هم بپذيرد و براي اعمال اين تغييرات به شما وعدههايي هم بدهد اما درست زماني كه همسرتان موفق به عملي كردن هيچ كدام از قولهايش نميشود، زندگي شما وارد يك سراشيبي خطرساز ميشود و از خود ميپرسيد چرا او با وجود اينكه نميتواند سر قولش بماند مدام به شما وعده ساختن آيندهاي متفاوت را ميدهد؟ اگر قرار است ازدواج كنيد يا اينكه ازدواج كردهايد، بايد همسرتان را همانطور كه هست بپذيريد. شايد او در جزئيات به مرور زمان تغييراتي بكند اما هرگز در ويژگيهاي اصلي شخصيتي يا شيوه زندگي او نميتوانيد تغييرات بزرگي را ايجاد كنيد. او اعتراف نميكند
همه مردها اينطور نيستند اما بسياري از آنها از اعتراف به اشتباهات و شكستشان ميترسند. اگر همسرتان اشتباهي كرده اما به سختي حاضر به عذرخواهي ميشود، گمان نكنيد كه او متوجه كار نادرستش نشده او فقط از اينكه قدرتش را از دست بدهد و مثل يك بازنده مقابل شما جلوه كند ميترسد. سعي كنيد با آرامشي كه بعد از صلح شما برقرار ميشود به او بگوييد كه گاهي به همين جمله ببخشيد و متاسفم احتياج داريد و اين جملات ساده ميتواند اعتماد شما را به منطق او بيشتر كند اما هرگز در لحظه اتفاق روي اين موضوع كلنجار نرويد و تنشها را بيشتر نكنيد. مردها ريزبين نيستند
به اطلاعاتي كه در مورد آدمها به شما ميدهد چندان تكيه نكنيد. مردها هرگز نميتوانند به اندازه زنان ريزبين باشند و به همين دليل ممكن است بخشي از اين اطلاعات كه براي شما اهميت حياتي دارد برايشان بياهميت بوده و از گفتنشان خودداري كنند. سعي كنيد اين توصيف او در مورد آدمها و موقعيتها را تنها بهعنوان يك پيشزمينه باور كنيد و تا زماني كه خودتان با آن افراد يا شرايط روبهرو نشدهايد در موردشان قضاوت نكنيد. نميگوييم كه آنها هميشه در اشتباه هستند بلكه تنها معتقديم آنها به خيلي از جزئياتي كه براي شما مهم و ارزشمند است توجه چنداني ندارند و براي آنها ظاهر ماجرا همه ماجراست چهار شنبه 16 آذر 1390برچسب:, :: 16:15 :: نويسنده : ابوذر
از ضرورت مشاوره قبل از ازدواج تا انواع ازدواج ها در کشور
درمورد زمان مشاوه قبل از ازدواج اختلاف نظر وجود دارد اما به نظر می رسد وقتی که دختر و پسر به این نتیجه می رسند که تمایل دارند باهم ازدواج کنمند و می خواهند مطمئن شوند آیا شرایطشان برای ازدواج مناسب است یا نه، بهترین زمان برای این کار است. آنها باید در این مرحله با هماهنگی هم، برای مشاوره اقدام کنند تا به نکته هایی که بدون شک از دیدشان پنهان مانده است، پی ببرند.
چهار شنبه 16 آذر 1390برچسب:, :: 15:54 :: نويسنده : ابوذر
وقتی پول، متارکه و افسردگی و طلاق می آورد!
نتایج یک پژوهش جدید نشان می دهد افرادی که اهل مادیات هستند نسبت به زوج های بی توجه به مال و منال، از ازدواج خود ناراضی ترند. درنتیجه پول دوستی ممکن است برای زندگی عاشقانه با همسرتان خوب نباشد.
چهار شنبه 16 آذر 1390برچسب:, :: 15:46 :: نويسنده : ابوذر
چند راه براي اينكه به غرولندهاي همسرتان پايان دهيد
نه ميگوييم تقصير شماست و نه معتقديم همه چيز گناه اوست اما قبل از اينكه بخواهيد به همسرتان برچسب غرغرو بودن بزنيد، بايد نگاهي بهخودتان و شرايط زندگيتان بيندازيد. شايد دليل شكايتهاي همسرتان رفتار شماست.
انگار از هر دري كه وارد شويد فرقي نميكند. خانم شما هميشه دليلي براي غر زدن يا مواخذه كردنتان دارد. از يك پيراهن اتو نشده بگيريد تا يك فراموش كاري كوچك كافي است تا همهچيز به هم بريزد و آرامش با خانه شما خداحافظي كند. وقتي با چنين شرايطي روبهرو ميشويد، گاهي خودتان را مقصر ميدانيد و فكر ميكنيد كه اگر اين اشتباه يا آن اشتباه را نميكرديد همه چيز آرام ميشد. گاهي هم حاضر نيستيد اشتباهاتتان را ببينيد و به اين بهانه كه همسرتان هميشه مشغول غرولند است حاضر نميشويد ذرهاي در خودتان و رفتارهايتان تغيير ايجاد كنيد. زمانيكه با غرولندهاي پايانناپذير همسرتان روبهرو ميشويد، راه رفتن روي خط وسط و عادلانه تصميم گرفتن برايتان سختترين كار ميشود و به همين دليل است كه نميتوانيد راهي براي خلاص شدن از اين بگو و مگوهاي هر روزه پيدا كنيد. اگر شما هم يك همسر غرغرو داريد، به جاي فراموش كردن خودتان يا گناهكار دانستن او، بهتر است به راه حلهاي تازهتر و عمليتر فكر كنيد. ما به شما در شناختن اين راهها كمك ميكنيم. كلمات ويرانگر را جدي بگيريد
از اين جمله ويرانگر پرهيز كنيد.« واي چقدر غر ميزني!» نگذاريد او هم باور كند كه يك فرد غرغروست. در مقابل شكوههايش نكات مثبت زندگي و ارتباطتان را بيان كنيد و اگر احساس ميكنيد به شكلي اغراق شده همه چيز را سياه ميبيند آرام آرام به او بگوييد كه به چه دلايلي در اشتباه است.سعي كنيد اين چرخه آزاردهنده را با آوردن يك الگوي تازه به رابطهتان از بين ببريد. شما ميتوانيد با ساختن يك رابطه گفتوگو محور، خيلي از مشكلات را حل كنيد. او را به نشستن و صحبت كردن تشويق كنيد و با پيش گرفتن يك رويه منطقي به او نشان دهيد كه زندگي آنطور كه او فكر ميكند آزاردهنده و شايسته غرولند نيست. گمان نكنيد كه به محض شروع شدن اين گفتوگو همه چيز تغيير ميكند. شايد مدتها طول بكشد تا اينكه همسرتان هم مثل شما بتواند گفتوگوي منطقي را پيش بگيرد و تنها راهكارش براي روبهرو شدن با مشكلات غرولند نباشد. به حرفهايش گوش دهيد
به حرفهاي همسرتان با تمام وجود گوش كنيد. زنها دوست دارند شنيده شوند و احساساتشان را ابراز كنند و شما بهعنوان يك شوهر مهمترين و تاثيرگذارترين فرد در زندگي او هستيد و گوشهاي شما ميتواند امنترين مكان براي حرفهاي او باشد. اگر او بيوقفه در حال حرف زدن است و شما نميتوانيد موضوع اصلي بحث را متوجه شويد، اين موضوع را به او بگوييــد و بخواهيد كه پس از كمي آرام شدن و نوشـــــيدن يك ليوان آب خنـك واضحتر و آرامتر بگويد كه اوضاع از چه قرار است و دليل اين همه عصبانيت و ناراحتي چيست. حمايتكننده باشيد
از او حمايت كنيد. زنها دوست دارند از طرف شوهرشان مورد حمايت و توجه قرار بگيرند. حتي اگر شما با او موافق نيستيد، اعلام مخالفتتان را براي زماني بگذاريد كه آرامتر شده و او ميتواند منطقيتر بحث كند. در اوج حادثه سپر محبت كردن را مقابل خودتان بگيريد. اطمينان دهيد كه عصبانيتش را درك ميكنيد و اگر آرام شود، ميتوانيد با يك بحث مفصل يك نتيجه منطقي و مشترك بگيريد و مشكلاتتان را حل كنيد. بپرسيد كه چه ميخواهد
از او بپرسيد كه براي شاد كردن و آرام كردنش كاري ميتوانيد انجام دهيد يا اينكه او خواستهاي از شما دارد كه با انجام دادنش بتوانيد حالش را بهتر كنيد. حواستان باشد! اگر او هنگام بيان كردن مشكلاتش، شما را مورد حمله قرار داد، مهمترين كاري كه ميتوانيد انجام دهيد اين است كه حالت تدافعي بهخودتان نگيريد و مقابل او گارد نداشته باشيد. با آرامش گوش كنيد و با مهرباني با او صحبت كنيد. بهترين راه براي خلاص شدن از شر موقعيتهايي كه همسرتان را ناراحت ميكند اين است كه با هم در موردشان صحبت كنيد و با هم راهي براي رهايي از آن شرايط را پيدا كنيد. روزهاي خوب را زنده كنيد
روزهاي خوب رابطهتان را به ياد بياوريد. آيا او از اولش همينطور غرغرو بوده يا اينكه زماني را به ياد ميآوريد كه از ته دل ميخنديد و از بعضي موقعيتها و لحظات با تمام وجود لذت ميبرد؟ اگر چنين لحظاتي در خاطر شماست، سعي كنيد با فراهم كردن موقعيتهاي مشابه تغييري در ارتباطتان بهوجود بياوريد. تفريحات 2نفرهتان را بيشتر كنيد و شرايطي بهوجود بياوريد تا او تمركز كمتري براي فكر كردن به مشكلات و اتفاقات منفي داشته باشد. خانه را امن كنيد
يادتان نرود كه مهمترين چيزي كه زنان در زندگيشان به آن نياز دارند احساس امنيت است. اين احساس ميتواند از راههاي مختلفي شكل بگيرد اما مهمترين راههايي كه ميتوانند ايجادش كنند احساس امنيت مالي و احساس امنيت عاطفي هستند. اگر بتوانيد در اين 2 زمينه به همسرتان آرامش و اطمينان دهيد، ميتوانيد تا حدود زيادي از اين غرولندها جلوگيري كرده و شرايطي را فراهم كنيد كه او فكر كند براي شما خاص و ارزشمند است. اين حس را هر روز به او بدهيد تا با كسب اطمينان از شما و احساستان بتواند آرامش درونياش را هم به دست بياورد و از غر زدن دست بردارد. خريدن يك شاخه گل؛ يك هديه بيمناسبت؛ كمك كردن در كارهاي خانه؛ يك شام بيرون و... همه ميتوانند راههايي باشند كه زنان با ديدنشان احساس ميكنند همسري عاشق و زندگياي امن دارند. اين درخواست را از كه بكنيد؟
در مورد تفاوتهايتان با همسرتان به توافق برسيد. ممكن است در شما ويژگيها يا رفتارهايي باشد كه همسرتان را آزار ميدهد و باعث شكايتهاي او ميشود. شما تنها بخشي از اين ويژگيها را ميتوانيد تغيير دهيد اما قطعا بخش ديگري باقي ميماند كه نه شما ميتوانيد تغييرشان دهيد نه همسرتان حاضر ميشود آنها را بپذيرد. در مورد اين رفتارها با هم صحبت كرده و سعي كنيد تا آنجا كه ميشود انعطافپذير بوده و به نفع زندگي مشتركتان تغيير كنيد و جايي كه نميشود، همسرتان را قانع كنيد و از او بخواهيد به خاطر اين ويژگيهايي كه در تغيير دادنشان ناتوان هستيد شما را مواخذه نكند. یک شنبه 13 آذر 1390برچسب:, :: 19:3 :: نويسنده : ابوذر
بهتر است بدانيد كه در زندگي مردها عاداتي وجود دارد كه به سادگي نميتوانيد تغييرشان دهيد. به جاي اينكه هر روز در مقابل اين عادتها متعجب شويد، بهتر است بيشتر دنياي مردان را بشناسيد و با راههاي سازگار شدن با آنها آشنا شويد.
ماجرا از همان روز اول شروع ميشود. همان روزي كه تصميم ميگيريد با يك مرد زير يك سقف راه برويد، غذا بخوريد، تلويزيون ببينيد و... از همان زمان همه چيز بهنظرتان عجيب ميرسد. احساس ميكنيد كه آدم فضايي مقابلتان ايستاده كه نه زبان شما را متوجه ميشود و نه افكارتان را. مردي كه هر طور ميخواهد تصميم ميگيرد، فكر ميكند و زندگي ميكند و حاضر نيست يك كلمه از حرفهايي كه روزي هزار بار تكرارش ميكنيد را عملي كند. اگر هنوز هم به دنياي عجيب و غريب مردها عادت نكردهايد، بهتر است بدانيد كه در زندگي مردها عاداتي وجود دارد كه به سادگي نميتوانيد تغييرشان دهيد. به جاي اينكه هر روز در مقابل اين عادتها متعجب شويد، بهتر است بيشتر دنياي مردان را بشناسيد و با راههاي سازگار شدن با آنها آشنا شويد.
رابطه ما با ورزش، مربوط به امروز و ديروز نيست. يك رابطه قديمي و ريشه دار است كه در ما وجود دارد و لحظه لحظهاش را به ياد داريم؛ با آن زندگي كردهايم و بزرگ شدهايم. اين درحالي است كه رابطه عاطفي و ازدواجمان، تنها چند سال است كه به زندگي ما وارد شده و عمر زيادي از اين احساسات نگذشته است. از طرف ديگر، بايد باور كنيد كه ما مردها در مورد ازدواج گاهي شبيه يك شاگرد تازه وارد كلاس اسپانيايي ميشويم كه همه چيز برايش عجيب است و به سادگي نميتواند خودش را با اين دنياي تازه وفق دهد. اين درحالي است كه ما تمام عمرمان را با ورزش زندگي كردهايم و حتي ميتوانيم زمان و مكان دقيق لحظههايي كه با ورزش گذراندهايم را به ياد بياوريم.
حالا اين موضوع را زماني درنظر بگيريد كه يك مرد كه دوست دارد حرفش هميشه حرف اول و آخر باشد بايد به زانو در بيايد و اعتراف كند كه حرفهايش هميشه هم روي حساب و كتاب نيست. درست است كه در زندگيهاي امروز آنقدر همه چيز به مرز اشتراك و همراهي نزديك شده كه ديگر گفتن «مرد خانه» عبارتي سراسر اشتباه است اما هنوز هم مردهاي لجوج دوست دارند در دلشان پشيمان و متاسف باشند و بدون اعتراف به اشتباهشان براي بهدست آوردن دل شكسته همسرشان تلاش كنند.
سه شنبه 8 آذر 1390برچسب:, :: 19:28 :: نويسنده : ابوذر واقعيت تلخ است. در جامعه ما كمتر زوجي راه خوشبختي را درست ياد گرفته. خيلي عجيب است؟ باور كنيد نيست. نه اينكه هيچ زوج خوشبختي وجود ندارد؛چرا اتفاقا كم هم نيستند، اگرچه خيلي زياد هم نيستند؛ ولي اجازه بدهيد در تعريف خوشبختي هم به توافق برسيم. همه زوجهايي كه زير يك سقف زندگي ميكنند و صداي دعواهايشان را تا به حال هيچ همسايهاي نشنيده، لزوما خوشبخت نيستند. نه تنها خوشبخت نيستند كه حتي ممكن است طلاق گرفته باشند. عجيب است؟ باور كنيد نيست. طلاق، از نظر مشاوران خانواده، فقط با امضاكردن يك برگه اتفاق نميافتد. خيلي زوجها سالهاست طلاق گرفتهاند و كنار هم دارند زندگي ميكنند. شايد شما هم فقط اگر كمي چشمهايتان را باز كنيد و گول لبخندهاي زوركي آدمها به يكديگر را نخوريد، متوجه حضور اين زوجهاي «طلاق عاطفي» گرفته، ميشويد.
خوشبختي را ياد ميگيريم؟ تعداد زوجهايي كه خوشبخت هستند، به اين معنا كه از زندگي باهم لذت ميبرند، در آغوش هم به آرامش ميرسند، از كنارهم بودن راضياند و آينده را در ذهنشان با هم ترسيم ميكنند، واقعا چقدر است؟ هيچ كس نميتواند آمار بگيرد. نه اما به هرحال، تعدادي از زوجها خوب و خوش و خرم زندگي ميكنند و در مجموع خوشبختند.
اصلي كه مردان بايد رعايت كنند؛ كنترل
اصلي كه زنان بايد رعايت كنند؛ تحسين
یک شنبه 29 آبان 1390برچسب:, :: 17:39 :: نويسنده : ابوذر
پژوهشگران علم روانشناسي در رتبهبندي فشارهاي رواني كه ميتواند يك فرد را تحتتاثير قرار بدهد، «ازدواج» را جزو پرفشارترين موقعيتهاي زندگي معرفي ميكنند. تمايل نداشتن به ازدواج در ميان جوانان، چند سال است كه ذهن جامعه را بهخود مشغول كرده. جدا از پيامدهاي اجتماعي اين موضوع، شناخت چرايي و چگونگي اين تمايل نداشتن، مسئلهاي مهم بهنظر ميرسد. وقتي پاي ازدواج به ميان ميآيد، در دوره كنوني بهطور طبيعي افراد متولد دهه 60 در خط مقدم انتخابها قرار ميگيرند.
![]()
مهمترين بهانههاي فرار
چرا از ازدواج ميترسند؟
یک شنبه 29 آبان 1390برچسب:, :: 17:35 :: نويسنده : ابوذر
چهار شنبه 18 آبان 1390برچسب:, :: 10:10 :: نويسنده : ابوذر
ما گاهی اوقات علیرغم حس و نیت خود، با رفتارمان همسرمان را دلسرد میکنیم. چهار روش دلسرد کردن وجود دارد: 1- سلطهگری زیرکانه گاهی اوقات احساس میکنیم روش ما، بهترین روش و تنها راه موفقیت و تنها راه رسیدن به هدف است، در نتیجه برای آنکه کارها درست انجام شود، تصدی کارها را به عهده گرفته و پیشرفت همسرمان را نادیده میگیریم. در این حالت ، علیرغم این که حسن نیت داریم، عملاً زیرکانه سلطهگری میکنیم. این سلطهگری، همسر ما را دلسرد کرده و در او احساس طرد شدن ایجاد می کند. 2- ترساندن وقتی انتظارات شما از همسرتان انتها ندارد، او نتیجه میگیرد که هر چقدر موفق شود هم نمیتواند به ملاکهای شما برسد. ترساندن مثل سلطه گری زیرکانه، احساس طرد شدن و دلسردی را در همسرتان دامن میزند. این روش گاهی اوقات موجب افسردگی و حتی طلاق میشود. 3- تصدیق نکردن پیشرفت تصدیق نکردن پیشرفت یکدیگر، صورت دیگری از دلسردی زیرکانه است. سکوت باعث میشود همسرتان بازخورد لازم برای ادامه دادن تلاشهایش را نگیرد. این عمل نیز، در طرف مقابل احساس طرد شدگی ایجاد میکند. 4- حساسیت بیش از حد اگر پیرو این فرض غلط باشید که «من وقتی کسی میشوم که از دیگران بیشتر باشم» هرگاه برتری خیالی شما به خطر بیفتد، دست به حمله میزنید. برای مثال، اگر همسرتان از سر و وضع و لباس مرد یا زن دیگری تعریف کند، از دستپخت او تعریف کند یا محبت و راحتی زن یا مرد دیگری را بستاید، اظهارات او را حمل بر تحقیر خودتان خواهید کرد و عصبانی میشوید. و بالاخره این حساسیت بیش از حد بر مشارکت و خطر پذیری در زندگی زناشویی تأثیر میگذارد. چنین زن و شوهرهایی، حرف یکدیگر را طور دیگری میشنوند و محتاط میشوند شنبه 7 آبان 1390برچسب:, :: 16:20 :: نويسنده : ابوذر
در چند سال اخیر، روانشناسان و جامعهشناسان به بررسی اطلاعات درباره پرسشی پرداختهاند كه قبلاً برای فلاسفه مهم بود: چه چیزی باعث رضایت ما میشود؟
پژوهشگران به این منظور تحقیقات گستردهای در سراسر جهان انجام دادهاند تا ببینند چگونه چیزهایی مانند پول، نگرش، فرهنگ، حافظه، تندرستی، نوعدوستی و عادات روزانه بر احساس بهروزی ما تأثیر میگذارد. حوزه جدید روانشناسی مثبت پر از یافتههای جدیدی حاكی از آن است كه اعمال ما تأثیر چشمگیری بر احساس خوشبختی و رضایت ما از زندگی دارد. 10 راهبرد ثابتشده برای افزایش رضایت عبارتند از:
1. لحظات روزانه زندگی را درك كنید
هر از چندی مكث كنید تا گل سرخی را ببویید یا كودكان را حین بازی تماشا كنید. كسانی كه درنگ میكنند تا وقایعی را كه بهطور عادی با عجله پشت سر میگذارند، ببینند یا در طول روز به وقایع خوشایند روزانه فكر میكنند، افزایش قابل توجهی را از نظر رضایت و كاهش افسردگی گزارش میكنند.
2. از مقایسه بپرهیزید
چشم و همچشمی جزئی از بسیاری از فرهنگهاست اما مقایسه خودمان با سایرین میتواند به رضایت و عزت نفس لطمه وارد كند. به جای مقایسه كردن با دیگران، توجه خود را به دستاوردهای شخصی معطوف كنید تا به رضایت بیشتری دست یابید.
3. بیش از اندازه به پول توجه نكنید
كسانی كه پول را در رأس فهرست اولویتهای خود قرار میدهند، بیشتر در معرض افسردگی، اضطراب و عزت نفس پایین هستند. این امر در ملل و فرهنگهای گوناگون یكسان است. هر چقدر بیشتر رضایت را در كالاهای مادی بجوییم، كمتر آن را مییابیم. رضایت، عمر كوتاهی دارد و گذراست. پولدوستان نیز در آزمون پویایی و خودشكوفایی نمره اندكی میگیرند.
4. اهداف معنادار داشته باشید
كسانی كه برای تحقق چیزی ارزشمند تلاش میكنند، بسیار راضیتر از كسانی هستند كه رؤیاها یا آرزویی ندارند. این اهداف میتواند به سادگی یادگرفتن مهارتی جدید یا بار آوردن بچهها به شیوهای اخلاقی باشد. انسان همواره برای رشد به نوعی معنا نیاز دارد. به گفته دانشمندان، رضایت و خوشبختی در محل تلاقی لذت و معنا قرار دارد. هدف چه در محل كار و چه در خانه آن است كه فعالیتهایی انجام دهیم كه از نظر شخصی هم لذتبخش و هم مهم باشد.
5. در كار ابتكار به خرج دهید
میزان رضایت شما از شغل تا حدی به ابتكاری كه به خرج میدهید، بستگی دارد. محققان معتقدند هنگامی كه خلاقیت به خرج میدهیم، به دیگران كمك میكنیم و راههای بهبود در امور را پیشنهاد میكنیم یا كارهای اضافی انجام میدهیم، از كارمان بیشتر احساس اغنا میكنیم.
6. دوست پیدا كنید و به خانواده اهمیت دهید
افراد راضی معمولاً خانواده دوست و روابط بهتری دارند. اما صرف كمیت رابطه با افراد كافی نیست، بلكه كیفیت آن نیز اهمیت دارد. انسان به رابطه نزدیك نیاز دارد؛ رابطهای كه در برگیرنده تفاهم و توجه باشد.
7. لبخند بزنید، حتی زمانی كه حالش را ندارید
بهنظر ساده میرسد اما بسیار مؤثر است. افراد راضی امكانات موجود، فرصتها و موفقیت را میبینند. وقتی آنان به آینده نگاه میكنند، خوشبین هستند و وقتی گذشته را مرور میكنند، معمولا گزینههای مثبت را میبینند. حتی اگر از بچگی اینگونه بزرگ نشدهاید كه نیمه پر لیوان را ببینید، با تمرین نگرش مثبت به عادت تبدیل میشود.
8. طوری تشكر كنید كه گویی واقعاً قدردان هستید
كسانی كه عادت به سپاسگزاری دارند، معمولاً سالمتر و خوشبینتر هستند و بیشتر به سوی تحقق اهداف پیشرفت میكنند. تحقیقات نشان میدهد افرادی كه به كسانی كه به آنان كمك كردهاند، نامه تشكرآمیز مینویسند، از نظر رضایت در سطح بالا و از نظر افسردگی در سطح پایینی قرار دارند. به علاوه اثر یك نامه تشكرآمیز تا هفتهها طول میكشد.
9. از خانه بیرون بروید و ورزش كنید
تحقیقات نشان میدهد كه ورزش میتواند به اندازه داروها در درمان افسردگی مؤثر باشد و در عین حال هیچگونه عوارض جانبی نیز نداشته باشد. به علاوه، هزینه آن نیز بهمراتب كمتر است. ورزش منظم حس تحقق چیزی را به انسان میدهد، امكان تعامل با دیگران را فراهم میكند، هورمونهای عامل احساس خوب را در بدن آزاد میكند و عزت نفس را افزایش میدهد.
10. بخشش را فراموش نكنید
نوعدوستی و بخشش را به جزئی از زندگی خود تبدیل كنید و از این كار مقصودی را بجویید. محققان میگویند كمك به همسایه، داوطلبشدن برای انجام كارهای عامالمنفعه یا اهدای كالا و خدمات باعث ایجاد احساس خوبی در شخص میشود كه مزایای زیادی از نظر تندرستی به همراه دارد كه از ورزش كردن یا ترك كردن سیگار هم بیشتر است. گوش كردن به درد دل دوست، یاد دادن مهارتها، توجه به موفقیتهای دیگران و روحیه گذشت نیز به رضایت میافزاید. محققان میگویند كسانی كه برای دیگران خرج میكنند، بیشتر از كسانی كه برای خودشان خرج میكنند، احساس رضایت میكنند.
شنبه 7 آبان 1390برچسب:, :: 16:19 :: نويسنده : ابوذر
شکاکیت بیماری افراد ضعیف النفس و بداندیش است. هرکس دو عنصر اساسی حسادت و خودکم بینی را داشته باشد به شکاکیت هم دچار خواهد شد .البته گاهی هم ممکن است ابتدا زمینه های شک به وجود آید و سپس فرد مشکوک با افراط در شک ،دچار ضعف اخلاقی و حسادت نیز بشود. بنابراین برای درمان آن،ضمن پاکسازی زمینه های شک، با این دو عامل نیز باید مبارزه کرد. تنها، کسی که همسر شکاکی داشته باشد می داند شکاکیت چه درد بی درمانی است و چه جهنمی از آن ساخته می شود.
************************************
فرد شکاک اعم از زن یا مرد، به اندازه تسلط، نفوذ و توانی که در زندگی دارد، همسرش را محدود و محروم می سازد. فرد شکاک حتی اگر در زمان حال مسئله ای برای شک کردن پیدا نکند، مشکلاتی را برای آینده فرض کرده و به عملکرد درست همسرش در مقابل آن مشکلات فرضی شک می کند. لذا اگر چه امتناع از توضیح و استدلال منطقی، وضعیت فرد شکاک را بدتر می کند، اما پاسخ دادن و روشن کردن نقاط مبهم نیز، چندان مشکلی را حل نمی کند. مثلا اگر زنی اکنون از تعهد و وفاداری همسرش مطمئن است و به دلیل اقدامات منطقی و صداقت او دلیلی برای ایراد گرفتن پیدا نمی کند، فرض می کند در آینده کسی قصد فریب همسرش را خواهد داشت; آنگاه به وفاداری و تعهد همسر خود در شرایط فرضی آینده شک می کند لذا بازهم آرامش نخواهد داشت. یک کارشناس ارشد روانشناسی می گوید: "این افراد تصور می کنند در صورت بروز مشکل نمی توانند آن را حل کنند پس تلاش می کنند از وقوع مشکل جلوگیری کنند.
*************************************
اتفاقات را فاجعه آمیز و بزرگ می بینند و پیامدهای آن را بسیار ناگوار و تلخ می شمارند و ابعاد منفی یک حادثه را عمق می دهند به این دلیل برای واقع نشدن حادثه، مدام در آینده زندگی می کنند و از حال لذت نمی برند. به این ترتیب اغلب از احساس نارضایتی مدام و اضطراب در رنج هستند و از آن جا که نمی توانند آینده را به طور کامل پیش بینی کنند و مانع وقوع حوادث ریز و درشت شوند هرگز به رضایت از زندگی دست پیدا نمی کنند. در واقع آنها حتی اگر مشکلی نداشته باشند همیشه در اضطراب مشکلات احتمالی آینده هستند و نمی توانند به رضایت خاطر برسند. وی درباره نحوه برخورد با افراد شکاک می گوید: همسران نقش مهمی در گرایش یکدیگر به شک و بدبینی و یا درمان آن دارند، گاهی همسران به شک و دودلی یکدیگر دامن می زنند و وقتی نقطه ضعف همسرشان را می یابند او را از این طریق تحت فشار قرار می دهند در حالی که این رفتارها به بغرنج تر شدن اوضاع منجر می شود."
**************************************
اگرچه شکاکیت مردان مشکل سازتر است اما ندرتا مردی با این بیماری دست و پنجه نرم می کند در حالی که شکاکیت در بین زنان کم و غیرمعمول نیست. رواج شکاکیت بیشتر در بین زنان دلایل خاصی دارد که به شرایط نامتعادل زندگی زنان در جوامع باز می گردد. ترس و توجه عمیق به خطراتی که خانواده ها را از هم می پاشد از این دلایل است. وقتی ازدواج مجدد مرد متاهل به راحتی امکانپذیر است; وقتی همه ما از برخی ازدواجهای زیر زمینی اطرافیانمان اطلاعاتی داریم، طبیعی است که نگران باشیم. وقتی بدحجابی و بی قید و بندی در بسیاری از محیط های کاری فاسد، منجر به فروپاشیدن خانواده ها می شود; وقتی تجربیات متعددی ثابت کرده است که هر زندگی محکمی هم تزلزل پذیر است، ترس زن خانواده دار، نیز پیامدی طبیعی خواهد بود.
**************************************
بنابراین ترس، عمده ترین عامل شکاکیت زنان محسوب می شود. بی توجهی به این ترس و دامن زدن به آن با شکل های مختلف شوخی، لاابالی گری، امتناع از توضیح رفتارهای مبهم و... می تواند عامل تقویت شک باشد که در این صورت خود مردان هم در جهنمی که برای خود می سازند، مقصرند .مردها باید رفتاری منطقی و واضح داشته باشند. پنهانکاری و ایجاد ابهام، شک ساز است. اما زنان نیز باید بپذیرند که وقتی دچار شک و وسواس هاس شک می شوند رفتاری بسیار غیر منطقی دارند. خیلی از اوقات نحوه سوال پرسیدن یا محتوای سوالات، موجب توهین به مرد است و همین امر سبب خود داری او از پاسخ نیز می شود. زنان ،خود نیز اگر بنا باشد برای هرکار کوچک و بزرگی توضیح بدهند خسته و عصبانی خواهند شد. چنانچه مردی از نظر اطرافیان متعهد و خانواده دار تلقی شود ،ایراد ها و شک و وسواس های زن بی مورد و از روی بیماری شکاکیت است و زن موظف است با آن مبارزه کند مگر اینکه واقعا دلایلی منطقی و واضح برای شک ارائه دهد که نه تنها از نظر خود زن ،بلکه از نظر دیگران هم منطقی حساب شود. به هر حال وقتی شک و وسواس ایجاد شد همسران هر دو وظیفه دارند آن را از بین ببرند قسمت بیشتر درمان، وظیفه خود شکاک است و قسمت دیگر وظیفه همسر اوست.
***************************************
در راه مبارزه با شک، مشورت کردن با مشاورین مجرب بسیار خوب و کارساز است. تقویت زمینه های اعتماد در وجود خود فرد شکاک نیز راهکار اصلی محسوب می شود. شکاک نه تنها نسبت به همسر، بلکه نسبت به همه اطرافیان خود به تمرین اعتماد احتیاج دارد. تقویت توکل و ایمان به خدا نیز بسیار مفید است .اصلا یکی از پایه های شک، ضعف ایمان است. زیرا زمینه های شک همواره در دنیا فراهم است. افراد خود باید با رعایت بهداشت معنوی و اخلاقی از ابتلا به آن ایمن باشند. فرد شکاک، قطعا از ایمان ضعیفی برخوردار است. توکل به خداوند هیچ گاه شک و سو»ظن را تقویت نمی کند بلکه آن را به کلی از بین می برد. کسی که معتقد است خدای مهربان و مقتدری هست که در مواقع نیاز به کمک بنده می شتابد و او را به بهترین شکل ممکن یاری می رساند، هیچگاه از خیانت اطرافیان خود و یا هر حادثه احتمالی هولناک دیگری نخواهد ترسید. بیکاری نیز زمینه های شک را تقویت می کند. فرد شکاک باید به کار یا هنری که مورد علاقه اوست و واقعا فکر و قلبش را مشغول می کند، اشتغال ورزد. هرکاری که موجب درمان حسادت و تقویت اعتماد به نفس باشد، هم در درمان شک موثر است که باید راهکارهای آن را در موضوعات حسد و اعتماد به نفس جستجو کرد.
شنبه 7 آبان 1390برچسب:, :: 16:18 :: نويسنده : ابوذر
شنبه 7 آبان 1390برچسب:, :: 16:17 :: نويسنده : ابوذر
در سال های اخیر، به ویژه در سنین زیر ۳۰ سال، شاهد ازدواج هایی هستیم که به باور خیلی ها، خارج از عرف است، مثلا دختری ۲۶ ساله تصمیم می گیرد با پسری ۲۱ ساله ازدواج کند...
گاهی در مراحل اولیه و با توجه به فشار خانواده ها طرفین از این کار صرف نظر می کنند ولی گاهی هم عروسی سرمی گیرد. برای بررسی معضلات و آسیب های چنین ازدواج هایی با دکتر بدری السادات بهرامی، مشاور خانواده و مدرس دانشگاه، گفت وگو کردیم.
▪ خانم دکتر! در سال های اخیر ازدواج دختران با پسران کوچک تر از خود که معمولا هم خانواده ها و هم جامعه با آن مخالف اند بیشتر شده است. دلیل افزایش چنین ازدواج هایی چیست؟
معمولا پسر جوانی که نیاز عاطفی به او فشار می آورد ولی هنوز آمادگی تشکیل خانواده و زندگی مستقل ندارد، با مشاهده موفقیت مالی و اجتماعی دختر خانمی که دانشگاه را به پایان رسانده، مشغول کار است، درآمد دارد و نسبت به او ابراز تمایل می کند، سست می شود. خانواده اش را وادار می کند با ازدواج او موافقت کنند. این اتفاق در سنین بالاتر هم می افتد، مثلا دختری ۳۷ ساله با پسری ۳۳ ساله ازدواج می کند ولی پس از مدتی به زنی سرخورده تبدیل می شود و پایانی تلخ رقم می خورد.
▪ آفت چنین ازدواج هایی چیست؟ چرا اطرافیان مدام تکرار می کنند این اقدام عاقبت خوشی ندارد؟
چون معمولا وقتی چند سالی از زندگی می گذرد، پسر سر و سامان می گیرد و بعد از یافتن شغل خوب و جایگاه اجتماعی مناسب، حس می کند دلایل لازم برای ماندن در این زندگی را ندارد، بنابراین کم کم رابطه اش با همسرش سرد می شود. زن هم حس می کند پلکان ترقی و رشد همسرش بوده و حالا که چند سال از زندگی مشترک گذشته، دیگر از این زندگی خسته شده و او را نمی پسندد. اگر فرزندی هم داشته باشند، شرایط بدتر می شود زیرا بچه به شدت آسیب می بیند. خانم هایی که سن بیشتری دارند، سن و احساسات خود را برای مادر شدن مناسب می دانند و اصرار دارند بچه دار شوند. آقایان هم با وجود اینکه با توجه به سن و سال و احساساتشان، تمایلی به این کار ندارند، می پذیرند. بچه های والدینی که بدون عشق و عاطفه کنار هم زندگی می کنند، صدمه می بینند زیرا پدر و مادرشان اغلب از خانه گریزان هستند.
▪ مرد با تمایل و میل باطنی خود با خانمی که از او بزرگ تر است ازدواج می کند پس چرا معمولا برای جدایی پیشقدم می شود؟
مرد جوان به مرور همسرش را تنها می گذارد چون در مقایسه ای درست یا غلط، درمی یابد می توانسته با دختری که ۱۰ یا ۱۵ سال از همسر فعلی اش کوچک تر بوده، ازدواج کند و به خود این حق را می دهد که خانواده اش را ترک کند. درنهایت زن می ماند و انتخاب اشتباهی که چند سال قبل بر آن اصرار داشته و تصمیمی که براساس احساسات و کورکورانه گرفته است. این خانم?ها معمولا قبل از ازدواج معتقدند مخالفانی که تکرار می?کردند «موقعیت تو برای او مهم است نه خودت» یا «او به خاطر خودت مشتاق به ازدواج نیست» به آنها حسودی کرده اند!
▪ چرا چنین ازدواج هایی این روزها زیاد دیده می شود؟
چون سن ازدواج بالا رفته و بیشتر پسرها یی که به سن ازدواج می رسند، تمایلی به تشکیل خانواده ندارند. به جز مشکلات اقتصادی، خیلی از مشکلات و معضلات اجتماعی که گریبانگیر جامعه شده، از جمله وجود زنان خیابانی به تجرد ناخواسته دختران و پسران منجر شده است. به علاوه چون این روزها خانم ها می توانند در عرصه های مختلف اجتماعی حضور پیدا کنند، موقعیت و جایگاه خوبی در جامعه به دست می آورند و با گروه های مختلف سنی هم در تماس قرار می گیرند. این ارتباط ها اگر کنترل شده نباشد و مدیریت نشود به بیراهه می رود. در چنین حالتی است که ناگهان چشم باز می کنند و می بینند دل در گروی کسی دارند که از هیچ نظر با آنها سنخیت ندارد و نه تنها از دو دنیای متفاوت هستند، بلکه آقا چند سال هم از آنها کوچک تر است. اگر هم کار به ازدواج نرسد، فکر می کنند احساسات و موقعیت اجتماعی شان، به بازی گرفته شده است.
▪ با این تفاسیر چطور می توان ازدواج کرد و خوشبخت شد؟ تمام ازدواج هایی که سن عروس در آنها بیشتر از داماد است، پایانی تلخ خواهد داشت؟
نه، اگر تناسب ها و معیارهای بین دختر و پسر در سطح معقولی باشند، ۱ یا ۲ سال بزرگ تر بودن عروس خانم و این فاصله سنی معکوس ولی اندک، بحران ایجاد نمی کند اما فاصله سنی معکوس ۶ یا ۷ سال یک زوج واقعا نگران کننده است. تجربه نشان داده عمر این ازدواج ها خیلی زود به سرمی آید و پس از چند سال زندگی مشترک، با خانم های سرخورده ای مواجه می شویم که باوجود آن شور و شوق اولیه برای به دست آوردن همسری جوان تر از دیگر همسالانشان، احساس شکست و ندامت می کنند.
▪ چطور باید تناسب در ازدواج را سنجید؟ چه معیارهایی باید بیشتر موردتوجه قرار بگیرند؟
درحقیقت چارچوب های اولیه لازم برای تشکیل زندگی مشترک باید وجود داشته باشد تا ما از نظر علمی یک زوج جوان را تشویق کنیم با هم ازدواج کنند. بعد از آن می گوییم که این ازدواج موفق خواهد بود یا نه. اگر این تناسب ها در دوره آشنایی اولیه سنجیده نشوند و دختر و پسر آنقدر براساس عواطف پیش بروند که توصیه های منطقی بزرگ ترها یا کارشناسان را نپذیرند، صددرصد می توان گفت زندگی مشترک موفقی نخواهند داشت. به مرور زمان، این عدم تناسب ها واضح تر می شود و آنها را آزار می دهد. دانستن اینکه تربیت، شیوه رشد و تکامل، محیط تربیتی و فرهنگ خانواده طرف مقابل چگونه است، واقعا مهم است. افراد علاوه بر صفات شخصیتی و رفتاری که از والدین خود به ارث می برند، با توجه به محیطی که در آن پرورش یافته اند، رفتارهایی نهفته در وجود خود دارند که در شرایط خاص بروز پیدا می کند. شما باید از نظر خانوادگی با همسرتان تناسب داشته باشید تا بتوانید او را درک کنید. فرض کنید در خانواده مرد، مردسالاری حاکم بوده و با این طرز فکر بزرگ شده و در خانه خانم فرهنگی کاملا مخالف این نگرش وجود داشته است. آیا حرف ها و باورهای آقا که از کودکی با وجودش عجین شده به نظر خانم مضحک نمی رسد؟ چگونه می توان اصل باورهای همسر را قبول نداشت و درکش کرد؟ به دلیل این عدم تناسب های خانوادگی، شما مدام سر موضوع?های کوچک با یکدیگر جر وبحث های جدی خواهید داشت؛ بحث هایی فرسایشی که پایانی ندارد.
شنبه 7 آبان 1390برچسب:, :: 16:13 :: نويسنده : ابوذر
به گزارش خبرنگار «نیمرخ» برنا، برخی از افراد با اینکه زندگی مشترکی را آغاز کردهاند، اما نمیتوانند، رابطه قبلی خود را فراموش کنند.« مهدی دوایی»دکترای روانشناسی و عضو هیات علمی پژوهشکده علوم شناختی در اینباره به برنا میگوید: یکی از دلایلی که با ارتباط داشتن با جنس مخالف، مخالفت میشود این است که بعد از ازدواج آسیبهایی به وجود میآید که قابل جبران نیست، زیرا از لحاظ روانی یک لنگرگاهی میسازد که جابجایی این لنگرگاه یک مقدار زمانبر است. مهم این است که این افراد نگذارنند، رابطه خاص عاطفی برقرار شود. در این رابطهها گاهی آسیبهای روانی ایجاد میشود که باعث میشود که آن فردی که رابطه قبلی داشته، زمانیکه ازدواج میکند، ذهنش هنوز درگیر رابطه قبلی خود باشد. در این مواقع فرد دچار پرخاشگری، احساس افسردگی، خوشحال بودن مصنوعی و ناامیدی میکند و یا حتی نسبت به رابطه قبلی خود احساس گناه میکند. 7 توصیه برای فراموشکردن دوستیهای بدون سرانجام 1- به تمام این وابستگیها «نه مقدس» بگویید: زمانیکه فردی ذهنش درگیر رابطه قبلی خود است، برای همیشه به این رابطه «نه مقدس» بگوید؛ یعنی تمام ذهن خود را که برای رابطه قبلی خود اشغال کرده است، تخلیه کرده و خود را پایبند زندگی مشترک خود کند. برخی از افراد میگویند«ما میخواهیم با فردی که قبلا رابطه داشتیم، دوباره رابطه برقرار کنیم که فقط از احوالش باخبر باشیم»، و اگر از او باخبر باشیم، حتما با همسرمان زندگی مشترک خوبی داریم و اگر خبری از او نداشته باشیم، در زندگی مشترکمان هم مشکل به وجود آید. که این رفتار کاملا اشتباه است و امکان هرگونه زمینهسازی برای ارتباط مجدد را باید از بین برد. 2- تجربیات جدید ایجاد کنید 3- لنگرگاههای جدید بوجود بیاورید 4- رابطه قبلی خود را نیمهکاره نگذارند 5- عوامل جدایی را در ذهن خود یادآوری کنند 6- جدایی بدون ابراز احساسات 7- هرگونه محرک تداعی خاطرات را از بین ببرند سه شنبه 3 آبان 1390برچسب:, :: 15:52 :: نويسنده : ابوذر آخرین مطالب پيوندها نويسندگان |
||||||||||||||
![]() |